

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید


گتسبی بزرگ
گتسبی بزرگ
200,000 تومان قیمت اصلی: 200,000 تومان بود.170,000 تومانقیمت فعلی: 170,000 تومان.
نویسنده | |
---|---|
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | هجدهم |
سال انتشار | 1394 |
1-10 | 11-20 | 21-100 | 101+ |
170,000 تومان | 160,000 تومان | 150,000 تومان | 140,000 تومان |
برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
200,000 تومان قیمت اصلی: 200,000 تومان بود.170,000 تومانقیمت فعلی: 170,000 تومان.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
مشاهده QR CODE

با خرید این محصول 17 سکه معادل 3,400 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!
ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان
امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ
کادوپیچ
برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)
گتسبی بزرگ در 1925 منتشر شد؛ در آن هنگام منتقدان و مخاطبان چندان از این رمان استقبال نکردند. این رمان در نظر اول داستانی عاشقانه است. جی گتسبی، پسری فقیر از غرب میانه، عاشق دیزی فی، زنی از کنتاکی است که او را در بحبوحهی جنگ جهانی اول، در قامت افسری جوان، دیده بوده است. اما این رمان، که بسیاری آن را در زمرهی بزرگترین آثار ادبی قرن بیستم میشمارند، به توصیف دورانی میپردازد که فیتز جرالد خود آن را «عصر جز» مینامید؛ دورانی در سالهای پس از جنگ جهانی اول که زندگی پر زرق و برق و انحطاط اخلاقی و سرمایهداری افسارگسیخته و قاچاق مشروبات الکلی از جمله ویژگیهای آن بهشمار میرود. راوی داستان جوانی به نام نیک کاراوی است که در همسایگی گتسبی زندگی میکند و رابطهی خویشاوندی دوری هم با دیزی دارد. منتقدان نیک را نه فقط راوی داستان و یک تماشاچی بیگناه، بلکه وجدان اخلاقی کتاب میدانند.
فرانسیس اسکات فیتزجرالد در 24 سپتامبر 1896 در سنتپل (در مینسوتا) به دنیا آمد. او در سال 1911 به دبیرستانی در نیوجرسی و در سال 1913 به دانشگاه پرینستن رفت. در دانشگاه از لحاظ آکادمیک دانشجوی خوبی نبود و هرگز رسماً فارغالتحصیل نشد. پس از دانشگاه به خدمت ارتش درآمد، اما به جنگ اعزام نشد. در همین دوران با نویسندهای به نام زلدا سِئِر آشنا شد و به او دل باخت.
اسکات فیتزجرالد، بعد از خارجشدن از ارتش و جواب منفی شنیدن از زلدا، به نیویورک رفت و در حوزهی تبلیغات شروع به کار کرد تا پول کافی به دست بیاورد. سپس در سال 1919 به زادگاه خود برگشت و نگارش اولین رمانش به نام این سوی بهشت را به پایان رساند. در پایان همین سال انتشارات معتبر اسکریبنر اند سانز رمان او را پذیرفت و فیتزجرالد با ماکسول پرکینز که ویراستار این انتشارات بود رفاقت به هم زد.
فیتزجرالد که رمانش زیر چاپ بود و پیشپرداخت خوبی هم گرفته بود و داستانهای کوتاهش نیز چاپ میشدند و پول بیشتری درمیآورد، به نیواورلئان رفت تا هم به نوشتن ادامه بدهد و هم از زلدا خواستگاری کند. یک هفته بعد از انتشار موفقیتآمیز این سوی بهشت، زلدا و اسکات فیتزجرالد در نیویورک ازدواج کردند.
فیتزجرالد و همسرش در سال 1921 به اروپا رفتند و از فرانسه و ایتالیا و انگلستان دیدن کردند و بعد از بازگشت در سنتپل سکونت گزیدند و در همینجا تنها فرزندشان به دنیا آمد که دختر بود. در این دوره فیتزجرالد زیاد نوشت. در سال 1922 زیبا و نفرینشده و قصههای عصر جاز منتشر شدند.
در سال 1922 زن و شوهر به گریتنک نقل مکان کردند که منبع الهام وستاگ در رمان گتسبی بزرگ شد. در آوریل 1924 به فرانسه رفتند و فیتزجرالد نوشتن گتسبی بزرگ را شروع کرد. او در پایان تابستان 1924 متن رمان را برای پرکینز فرستاد و در زمستان 1924- 1925 آن را بازنویسی کرد. در آوریل 1925 گتسبی بزرگ منتشر شد. یک ماه بعد، فیتزجرالد با ارنست همینگوی دیدار کرد که این سرآغاز دوستی پر افتوخیزی شد که خیلی وقتها در آن صمیمیت تحتالشعاع جرّ و بحث قرار میگرفت. استقبال نهچندان گرمی که از گتسبی بزرگ شد (چه در عالم نقد و نظر و چه در عالم پول و فروش) فیتزجرالد را ناراحت کرد.
در سال 1927، فیتزجرالد کار برای سینما را شروع کرد، با این امید که مدت کوتاهی کار کند و پول کافی برای پرداختن بدهیها و شروع کردن پروژهی بعدی به دست بیاورد. خانواده به هالیوود نقل مکان کرد و فیتزجرالد پولی درآورد، اما در تابستان که به پاریس رفتند فیتزجرالد عمدتاً به اعتیاد خود به الکل میدان داد. در سال 1932، زلدا برای دومینبار دچار بههمریختگی عصبی شد و در درمانگاهی در بالتیمور بستری شد.
در سال 1934، با تکمیل نگارش و ویرایش لطیف است شب، این رمان فیتزجرالد به صورت پاورقی در اسکریبنرز مگزین چاپ و سپس یکجا منتشر شد. نویسندگان برجسته به فیتزجرالد میگفتند لطیف است شب بهترین کار اوست، اما نقادان و خوانندگان چنین نظری نداشتند. از همه مهمتر، همینگوی نظر مثبتی نداشت. فیتزجرالد سالهای 1934 و 1935را با اعتیاد سپری کرد. تنها مطالبی که ظرف چند سال بعد نوشت مقالههایی بودند که بعداً به صورت کتاب چاپ شدند. چند بار هم تلاش کرد رمان بنویسد اما بینتیجه بود.
در سال 1937 که زلدا گاهی بستری و گاهی هم مرخص میشد (و دخترشان هم در شبانهروزی بود) فیتزجرالد به هالیوود رفت که بیشتر کار کند و داستانهایی نیز بنویسد تا صورتحسابها را بپردازد. در این هنگام بود که شیلا گراهام را دید و با او صمیمیتی به هم زد که تا روز مرگ ادامه یافت. به گفتهی شیلا گراهام، این دو چهلودو ماه با هم زندگی کردند که فیتزجرالد فقط نه ماه آن را اعتیاد داشت. فیتزجرالد هر بار که به اعتیاد خود برمیگشت پرخاشگر و حتی خشن میشد. در تابستان 1939 با کارگزار خود به همزد و تعدادی داستان به نشریهی اسکوئایر فروخت. بخش اعظم آخرین قارون را که «رمان هالیوودی»اش بود نوشت و در دسامبر 1940 در آپارتمان شیلا گراهام سکته کرد و در چهلوچهارسالگی از دنیا رفت.
وزن | 218 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | هجدهم |
سال انتشار | 1394 |
تعداد صفحه | 212 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9789642092345 |
2 دیدگاه برای گتسبی بزرگ
پاکسازی فیلتربرای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
1-10 | 11-20 | 21-100 | 101+ |
170,000 تومان | 160,000 تومان | 150,000 تومان | 140,000 تومان |
بریده هایی از این کتاب
متن ارسال بعد از بررسی تایید و منتشر خواهد شد.
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
-
عطیه
من عادت کردهام که قضاوتهایم را توی دلم نگه دارم، و همین خصوصیت باعث شده که باطن عجیب و غریب خیلی از آدمها برایم رو بشود و در عین حال گرفتار آدمهای پرچانه کارکشتهای هم بشوم.
-
عطیه
حُسن بزرگی است مشروب نخوردن وسط مشروب خورهای قهار. آدم میتواند زبانش را نگه دارد، و از این هم مهمتر، آدم میتواند هر نوع رفتار غیرعادی و بینظمیِ جزئیِ خودش را طوری زمانبندی کند که بقیه کورِ کور باشند و نبینند یا اهمیت ندهند.
-
عطیه
هرکسی حداقل یکی از فضیلتهای مهم را برای خودش قائل است، و فضیلت من این است: من یکی از معدود آدمهای باصداقتیام که در عمرم شناختهام.
مائده عبادتی –
رمان جالب و پرکششیه … این کتاب بهتون یاد میده هیچوقت دنبال گمشده و حال خوبتون در
گذشته نگردین … چون گذشته رفته و شما دیگه
بهش برنمیگردین
حامد –
قسمتی از کتاب:
به هوش که اومدم خودم را کاملا بی کس حس کردم . بلافاصله از پرستار پرسیدم که پسره یا دختره . وقتی بهم گفت دختره سرم رو برگردوندم و زدم زیر گریه . گفتم خیلی خب ، خوشحالم که دختره . امیدوارم که خل باشه – واسه ی این که بهترین چیزی که یک دختر تو این دنیا می تونه باشه ، همینه ، یک خل خوشگل .