

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید


کمیته
کمیته
63,000 تومان قیمت اصلی: 63,000 تومان بود.53,550 تومانقیمت فعلی: 53,550 تومان.
نویسنده | |
---|---|
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | اول |
سال انتشار | 1401 |
1-10 | 11-20 | 21-100 | 101+ |
53,550 تومان | 50,400 تومان | 47,250 تومان | 44,100 تومان |
برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
63,000 تومان قیمت اصلی: 63,000 تومان بود.53,550 تومانقیمت فعلی: 53,550 تومان.
در انبار موجود نمی باشد
مشاهده QR CODE

با خرید این محصول 5 سکه معادل 1,071 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!
ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان
امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ
کادوپیچ
برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)
شورش در برابر واقعیت بیرونی، در عین ناکامی در تغییر، دستمایهی اصلی صنعالله ابراهیم در آفرینش رمان کمیته است؛ رمانی که نویسندهاش را یکی از پیشگامان «رمان نو» در دنیای ادبیات عرب میدانند. جملههای آغازین این رمان بهوضوح یادآور محاکمهی فرانتس کافکاست؛ مردی که اول صبح با رعایت همهی تشریفات لازم و پس از یک سال تمرین و آمادگی، در مقابل «کمیته» حاضر شده تا مسیر زندگیاش را کاملاً زیرورو کند.
روایت این حضور با نقد بیامان یک جامعه و ایدئولوژی حاکم بر آن همراه است.
بوکلیست
«شاید دیگر هرگز رمانی اینچنین کوبنده دربارهی مکانیزم سرکوب در حکومتهای خودکامه نخوانیم.»
دیلی نیوز مصری
کافکا این بار از مصر برخاسته.
وزن | 108 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | اول |
سال انتشار | 1401 |
تعداد صفحه | 168 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9786225696204 |
1 دیدگاه برای کمیته
پاکسازی فیلتربرای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
1-10 | 11-20 | 21-100 | 101+ |
53,550 تومان | 50,400 تومان | 47,250 تومان | 44,100 تومان |
بریده هایی از این کتاب
متن ارسال بعد از بررسی تایید و منتشر خواهد شد.
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
-
محسن
چون تنها کسی بودم که کمیته امروز به حضور میپذیرفت (این را از اینجا فهمیدم که ساعت یازدهونیم بود و کسی نیامده بود؛ به همین راحتی)، فکر کردم لابد حالا دارند به کار من رسیدگی میکنند. این فکر اعصابم را خرد کرد، چون معنایش این بود که پیشفرضی دربارهی من در ذهنشان شکل میگیرد و اگر این تصویر منفی باشد (به علتهای گوناگون فکر میکردم همینطور هم باشد) وقتی حاضر شوم، بهسختی میتوانم تحت تأثیر قرارشان دهم. میدانستم دربارهام گزارش کم ندارند. اما این را هم میدانستم که سرنوشتم به این ملاقات گره خورده است. البته نه اینکه درخواست ملاقات را خودم داده باشم؛ نه. گفتند چارهای جز آمدن ندارم؛ من هم آمدم.
دقیقاً سرِ ظهر بود که نگهبان وارد اتاق شد. بعد، فوری آمد بیرون و اسمم را پرسید و اشاره کرد که بروم تو.
بهنام مؤمنی –
روایتی نفسگیر از مقابلۀ مردی دربرابرِ حکومتی سفاک و درنده. داستانهای نویسندگان خاورمیانه را نباید دستکم گرفت.