کلارا و خورشید رمان بزرگیست. یک اثر علمیتخیلی و پادآرمانشهری که رنگوبوی آثار ماندگار و بزرگ کلاسیک را هم میدهد.
معمولاً برندگان نوبل ادبیات، کتابی که بعد از اخذ جایزه منتشر میکنند بدترین کتاب زندگیشان است چون حالا انتظارات از نویسنده بهشدت بالا رفته و همه منتظر یک شاهکارند؛ اینجاست که ایشیگورو واقعاً دست خلق یک شاهکار زده است. شاهکار بالاجبار…
خلاصه داستان:
کلارا یک آ.اف است. یک نمونهی خاص از رباتهایی انساننما که برای همراهی کودکان و نوجوانان طراحی و ساخته شدهاند. او در ادامهی مسیر مکاشفهگونهی شازدهکوچولووارش با جوسی دختربچهای که یک بیماری خاص دارد همراه میشود. رابطهی کلارا و خورشیدخان بسیار عجیب و روحانیست. سروکلهی یک ماشین دودزا پیدا میشود و در این میان آیا ریک در جوسی عشق حقیقی خود را یافته است؟
علی –
دنیای انسان و ربات رو بخوبی تلفیق کرده و نثری روان و ترجمه بسبار خوبی هم داره کتاب
علی –
نثر روان و خوانش خوبی داره. اگر چنین چیزی واقیعت داشت خیلی خوب بود
بهنام مؤمنی –
نثر سادۀ ایشیگورو در این کتاب هم نمود دارد. او واقعاً شایستۀ نوبل ادبیات بوده است. ایشیگورو همواره بدون حاشیه به نوشتن پرداخته است. این کتاب ترجمۀ بهنسبت خوبی دارد. ترجمۀ سهیل سمی بهتر است.