معرفی کتاب
کتاب «وقتی که کوه گم شد» حکایت مردانی است از جنس آذرخش که در غبار غفلت و عقلت زدگی ما گم شده اند. حکایت سلحشورانی است که حتی بعد از شهادتشان نیز دشمن دست از آنها برنداشت و کمر به نابودی آنان بست. نابودی فرهنگ، مرام و روش آنان، چون در قاموس اهریمن، مرام و فرهنگ آن غیور مردان، بسیار خطرناک تر از خود آنان است.
کتاب «وقتی که کوه گم شد» برشی از یک فیلم نامه بلند است که سعی شده تا اندکی از پرده های ضخیم فراموشی را کنار زده و نسلی را به ما نشان داده که وجود خویش را تقدیم حیات بشری کردند و چون شمع بی صدا سوختند تا برای زمانی هر چند کوتاه محفل بشریت را روشنی بخشند.
«وقتی که کوه گم شد» حکایت نسلی است که ناخواسته از گذشته اش دور شده و سرگشته و حیران در امواج بلند طوفان رسانه ای گرفتار شده و فریاد اغیثینی سرداده است. «وقتی که کوه گم شد» شاید پاسخ به سوالی باشد که نسل مظلوم امروز از گذشته مهجور مانده اش دارد.
«وقتی که کوه گم شد» اوراق پراکندگی سرداری را ورق می زند که تا مدت ها در هزارتوی غبارآلود رعایت مناسبتهای سیاسی اسیر بود. اسوه ای انسانی که به جرم زیاد بزرگ بودنش در هزار دخمه عفریت بهانه ها مخفی نگه داشته شد. او پرچمدار فتح خرمشهر، سرلشکر حاج احمد متوسلیان است.
نویسنده «وقتی که کوه گم شد» بهزاد بهزادپور است که با چند اثر محدودش مانند این کتاب و کتاب امپراطور عشق، انقلابی در حوزه فیلم نامه نویسی ایجاد کرده است و بلندترین مفاهیم را با قلمی زیبا و فکری زیباتر در کتابهایی با حجم محدود به خوانندگان انتقال داده است.
بهزادپور داستان را اینگونه آغاز می کند که جوانی تمامی کتابهای کتابخانه پدرش را که خبرنگار بوده و دو ماه است فوت کرده به جهت خرید کامپیوتر مرتبط با اینترنت به مرد کت
محمد –
کتاب «وقتی که کوه گم شد» حکایت مردانی است از جنس آذرخش که در غبار غفلت و عقلت زدگی ما گم شده اند. حکایت سلحشورانی است که حتی بعد از شهادتشان نیز دشمن دست از آنها برنداشت و کمر به نابودی آنان بست. نابودی فرهنگ، مرام و روش آنان، چون در قاموس اهریمن، مرام و فرهنگ آن غیور مردان، بسیار خطرناک تر از خود آنان است.