افلاتون از پیرمردی که گفت بر سر سلسله درسهای فضیلت حاضر میشود، پرسید: «کی میخواهی بر اساسِ فضیلت زندگی کنی؟ تا به ابد نمیتوان تأمل کرد، روزی هم باید به فکر عمل به آن بود. » اما امروز ما میپنداریم آنان که چنان زندگی میکنند که میآموزانند، در رؤیا به سر میبرند.
گزیده ای از کتاب “هنر زندگی”
کسانی که به فلسفۀ هنرِ زندگی میپردازند شخصیتشان را از طریق تحقیق، نقد و تولید نظراتِ فلسفی بارور میکنند؛ نظراتی که آنها را به گنجینۀ فلسفه متعلق میدانیم. این ارتباطی تاریخی است، با اینکه فیلسوفانِ هنرِ زندگی غالباً مسائلِ جدیدی را پیش میکشند اما همیشه منبعِ الهامشان سنّتی بوده که آن را سنّت فلسفه میدانیم. امّا مهمتر از همه، مسئلۀ اصلی فلاسفۀ هنرِ زندگی بیانِ مدلِ زندگیِ موردِ نظرِ خود آنها است؛ یعنی با تأمل در مشکلاتِ ساختنِ زندگیِ فلسفی در آثارشان، زندگیای را میسازند که خود آثارشان نیز جزء سازندۀ آن زندگی به حساب میآید.
کالبدِ اثری که به تأمل در زندگیِ فلسفه پرداخته خود همان درونمایهایی است که آن زندگیِ فلسفی را ساخته است. پروژه بر پا ساختن زندگی فلسفی وسیعاً خود دلالتگر است. زندگیهای فلسفی با دیگر زندگیها متفاوتاند و باید متفاوت باشند چون اولاً به مسائلی میپردازند که به طور سنّتی فلسفی تلقی میشوند و ثانیاً این مسائل موادیِ را به دست میدهند که خود از آن ساخته شدهاند.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.