معرفی کتاب هنر خوب زندگی کردن اثر رولف دوبلی
کتاب هنر خوب زندگی کردن، اثری نوشته ی رولف دوبلی است که نخستین بار در سال 2017 انتشار یافت. چگونه باید زندگی کنیم؟ چه چیزی یک زندگی خوب را می سازد؟ نقش سرنوشت چیست؟ هر نسل از انسان ها، دوباره و دوباره این سوالات را مطرح می کند و جواب ها نیز همیشه به نوعی ناامیدکننده به نظر می رسند. اما چرا این گونه است؟ چون ما همیشه دنبال یک قاعده ی خاص، یک قانون و یک راه حل ثابت هستیم در حالی که چنین راه ثابتی وجود ندارد. رولف دوبلی، پیدا کردن میانبری برای رسیدن به خوشبختی را مأموریت زندگی خود قرار داده و با تحلیل آرای اندیشمندان برجسته و آخرین یافته ها در علم خوشبختی، بهترین میانبرها را برای رسیدن به رضایت در زندگی، در این کتاب جذاب ارائه کرده است. در این اثر دگرگون کننده، پنجاه و دو ترفند ساده اما کاربردی برای خوشحالی وجود دارد که بدون تردید، در زندگی همه ی ما اثرگذار خواهند بود.
هنر خوب زندگی کردن (جیبی)
Earn 6 Reward Points68,000 تومان قیمت اصلی 68,000 تومان بود.57,800 تومانقیمت فعلی 57,800 تومان است.
وزن | 150 گرم |
---|---|
ابعاد | 11 × 16 × 1 سانتیمتر |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | شصت و چهارم |
سال انتشار | 1400 |
تعداد صفحه | 239 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
ناموجود
3 دیدگاه برای هنر خوب زندگی کردن (جیبی)
پاکسازی فیلتربرای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
این باور که شما میتوانید زندگی را مطابق یک برنامه پیش ببرید یک توهم است. شانس گاهی اوقات مثل یک توفان همهچیز را بههم میریزد. فقط در یک محل است که این توفان به نسیمی ملایم تبدیل میشود. آن هم درون دایرهی شایستگی است. شاید در آنجا هم پارو زدن برایتان چندان راحت نباشد، اما لااقل امواج به شما کمک خواهند کرد که در مسیر درستی حرکت کنید. اگر بخواهیم از استعارات کمی فاصله بگیریم، در دایرهی شایستگیتان تا حد زیادی در برابر توهمها و اشتباهات مصون هستید. حتی میتوانید ریسک بعضی از سنتشکنیها را بهجان بخرید، چون اطلاعات کافی از اوضاع دارید و میتوانید پیشبینی کنیدکه تقریبا چه اتفاقاتی قرار است بیفتد.
هیچکسی دنیا را بهطور کامل نمیشناسد. دنیا برای مغز انسان پیچیدگیهای بسیار زیادی دارد. حتی اگر تحصیلات بالایی داشته باشید فقط میتوانید بخش کوچکی از دنیا را بفهمید. با اینهمه همان بخش کوچک هم بسیار مهم است و میتواند سکوی پرتاب شما به سمت رویاهای بلندپروازانهتان باشد. اگر چنین سکوی پرتابی نداشته باشید هرگز نمیتوانید از زمین بلند شوید.
پذیرش بیقیدوشرط شکستها، کمبودها و باختها چگونه جبران میشود؟ اگر بخواهیم روی پای خودمان بایستیم، به مشکل برمیخوریم. معمولا دیگران را بسیار واضحتر از خودمان میبینیم. بنابراین بهترین کاری که میتوانید انجام دهید، یافتن یک دوست یا شریک قابلاعتماد است که تمام معایبتان را همانطور که هست نشانتان دهد. حتی در این صورت هم مغز شما تمام تلاشش را میکند تا حقایقی را که دوستشان ندارد نادیده بگیرد. اما با گذشت زمان، یاد میگیرید که قضاوتهای دیگران دربارهی خودتان را جدی بگیرید.
مردم بسته به آنکه پول را از کجا به دست آوردهاند با آن رفتار متفاوتی دارند. به همین خاطر است که روی مبلغی که در خیابان پیدا میکنید، در مقایسه با پولی که برایش زحمت کشیدهاید، کمتر حساسیت دارید و سریعتر و سهلانگارانهتر خرجش میکنید. مثال برگهٔ جریمهٔ پارکممنوع نشان میدهد که چهطور میتوانید از این مغالطهٔ منطقی به سود خودتان استفاده کنید. در واقع شما به خاطر آرامش ذهنیتان عمداً خودتان را فریب میدهید.
پیشتر برگههای جریمهٔ پارک ممنوع برآشفتهام میکردند، اما این روزها بالبخند آنها را پرداختشان میکنم. هزینهاش را از یک حساب بانکی میپردازم که برای کمکهای مالی در نظر گرفتهام. هر سال ده هزار فرانک برای کارهای خیر کنار میگذارم و جریمههایم را هم از همان محل میپردازم. در دنیای روانشناسی این ترفند ساده به عنوان حسابداریِ ذهنی شناخته میشود. من این را از ریچارد تیلر، یکی از بنیانگذاران اقتصاد رفتاری، وام گرفتهام. حسابداری ذهنی یکی از مغالطههای منطقی کلاسیک به شمار میآید.
روز بعد در زوریخ از دور دیدم که یک مأمور پلیس، یک برگهٔ جریمه را زیر برفپاککن ماشینم گذاشت. بله، در جای ممنوع پارک کرده بودم. تمام جاپارکها پُر بودند، عجله داشتم و پیدا کردن جاپارکِ قانونی در مرکز زوریخ مثل پیدا کردن یک صندلی تاشو برای آفتاب گرفتن در قطب جنوب است. برای یک لحظه میخواستم بروم و برایش توضیح بدهم. خودم را مقابل آن مأمور تصور کردم. درحالیکه نفسنفس میزنم و موهایم بههم ریخته، سعی میکنم که او را متقاعد کنم که وضعیتم را درک کند، اما بیخیالش شدم. سالها کسب تجربه به من یاد داده که چنین کارهایی تنها باعث میشود احساس حماقت کنید، حقیر به نظر بیایید و آخرسر آرامشتان را هم از دست بدهید.
باید میدانستم. کمی قبل از خروجیِ بزرگراه در برن، یک دوربین خاکستری ثبت تخلف وجود دارد که در انتظار رانندههای بیخبر است. سالهاست که آن دوربین همان جاست. نمیدانم چه در ذهنم میگذشت. نور فلاش دوربین، من را از فکروخیال پراند و با یک نگاه سریع به سرعتسنج فهمیدم که ترسم به حقیقت تبدیل شده. سرعتم حداقل ۱۵ کیلومتر بر ساعت بیشتر ازحد مجاز بود و هیچ ماشین دیگری هم در جلو یا اطرافم نبود؛ هیچکس نبود که بتوانم فلاش را به گردنش بیندازم.
علی –
کتاب خوبی درباره چگونه زندگی کردن
علی –
ممکن است نکاتی را که در کتاب مطرح میشوند، بلد باشید؛ اما تنها آگاه بودن کافی نیست و استفادهٔ صحیح و به جا از این نکات در زندگی روزمره اهمیت خیلی بیشتری دارد. به عقیدهٔ دوبلی مغز انسان نسبت به سرعت مدرنیته سرعت کمتری دارد و این موضوع باعث شده خطاهای زیادی در زندگی مرتکب شود
خلیل –
واقعا کتاب خوبیه حتی اگه دوسه تا از نکته هاشم یاد بگیریم کارآمده