مکتب ادبی فقها با روش علمی نقادانه و واقع گرایانه پایه های زبان شناسی علمای ادب را به تکامل خود رسانده و تناقض آن ها را کشف نموده و ناتوانی آن در حل بسیاری از مشکلاتی که فرد فقیه نیاز دارد، اثبات می کند.
مکتب ادبی فقها توانست رشد ادبیات را با مبانی علمی و استوار در مقابل علمای ادب عرضه دارد و ضمن ساختن بنایی جامع و یکپارچه و محکم با قدرت تمام، وارد میدان جنگ ادبی شود و بسیاری پندارها و بافته های علمای ادب را ابطال کند و با ایجاد مکتبی پایدار و برگرفته از منابع معتبر، پیروز و موفق این میدان را ترک نماید.
اِبْنِ هِشام، ابومحمد جمال الدین عبداللـه بن یوسف انصاری (ذیقعدۀ 708-761ق/1309-1360م)، نحوی عصر ممالیک مصر می باشد. اطلاعات ما از زندگی او، به اندازۀ شهرت و بلندی آوازۀ وی نیست.
ابن هشام، تقریبا همه شهرت خود را ــ لااقل در شرق جهان اسلام ــ مدیون کتاب مغنی خویش است که مورد تمجید و ستایش بسیار اهل علم به ویژه ابن خلدون قرار گرفته است. ابن هشام کتاب مغنی را نخست در 749ق/1348م در مکه تألیف کرد، اما به گفتۀ خود وی در راه بازگشت به مصر مفقود شد. او بار دیگر در 756ق/1355م که به مکه رفت، مجدداً به تألیف آن پرداخت. کتاب مغنی از همان آغاز مورد توجه بسیار علما قرار داشت و هم اکنون نیز پس از گذشت قرنها همچنان در زمرۀ کتابهای درسی مدارس علمیه است و امروزه در ایران بیش از هر جای دیگر به آن توجه دارند.
کتاب حاضر مبانی و دیدگاه های این عالم بزرگوار را مورد بررسی قرار داده است و شیوه ی کتاب به این صورت است که ابتدا مبنا و دیدگاه «ابن هشام» ذکر می شود و بعد به بررسی آن می پردازد که معمولا با تعبیر «صحیح آن است که» به بررسی دیدگاه های وی پرداخته شده و دیدگاه خود در مساله را بیان نموده است.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.