در کتاب نبرد دریا “مانگلر خطر سیاه”(8) آمده است:
آیا جرات دارید وارد نبرد دریا شوید؟
نبرد دریایی جدیدی ادامه دارد!
مکس و دوست هایش تاکنون سه هیولای روباتی را شکست داده اند.
حالا که پروفسور بدجنس سعی دارد با استفاده از
مانگلر ،خطر سیاه،اقیانوس را خراب کند،آن ها وارد نبرد عظیمی می شوند.
تا جایی که مکس می دید،قله های سفید تیز در آب سیاه بالا می رفتند.
آن هاکوه نبودند،بلکه دندان های بسیار بزرگ بودند.
مکس به دهان غول پیکرترین موجود دریایی خیره شده بود که در تمام اقیانوس ها یافت می شد.
بزرگ تز از هر کشتی که در شهرش آکورا ساخته می شد
و شاید حتی بزرگ تر از خود شهر ،زبان صورتی رنگی به طرف آن ها بیرون آمد
و سپس به داخل حعره سیاه گلوی هیولا بازگشت.
لیا فریاد زد:((ما بلعیده می شویم!))جریان قوی اب مانند موج وارونه ی قدرتمندی مکس را در خود پیچید
و در آب فرو برد.دستش از روی اهرم قایق جدا شد
و قایق چرخید و چرخید تا اینکه کوچکتر از اسباب بازی کودکان شد .
راجر گفت:((برای نجات جان تان شنا کنید!
هرکس برای نجات خود))او برگشت و درحالی که از زیر چکمه هایش حباب هوا خارج میشد،
برخلاف جریان آب شنا کرد.مکس با خود فکر کرد:((طبق معمول!))
لیا فریاد زد :((دنبالش کنید!))
در حای که اسپایک سعی می کرد در برابر جریان آب مقاومت کند،لیا محکم به پشت ماهی چسبیده بود.
مفصل های پای ریوت به شدت صدا می کرد.مکس با تمام توان شنا می کرد
اما قدرت جربان آب بیستر شده بود.
راجر خیلی از آن ها فاصله داشت اما به نظر می رسید دوباره حال نزدیک شدن
است.((حتی چکمه هایش به اندازه کافی قدرتمند نیست!))
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.