این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید


نویسنده | |
---|---|
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ |
دوم |
سال انتشار |
1401 |
برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
232,000 تومان
در انبار موجود نمی باشد
این کتاب در حال حاضر موجود نیست، اما می توانیم آن را با درخواست شما تامین کنیم و از طریق پیامک با خبرت کنیم!
از طریق دکمه زیر درخواست تامین فوری رو به همراه ثبت تلفن همراه انجام بده.
مشاهده QR CODE

با خرید این محصول 23 سکه معادل 4,640 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!
ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 1,000,000 تومان
امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ
کادوپیچ
برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)
وایلی لارک، نویسندهی جنایتهای واقعی، ناراحت نیست که به خاطر برف و کولاک در خانهی روستایی دورافتادهای که برای نوشتن کتاب جدیدش اجاره کرده، گیر افتاده. آتش گرم و سکوت مطلق. شرایط ایدهآلی است، فقط یک مشکل کوچک وجود دارد؛ سالها پیش در همین خانه دو نفر بیرحمانه به قتل رسیدند و دختری بدون هیچ ردّی ناپدید شد.
با شدت گرفتن طوفان، وایلی خود را در خانهاش اسیر اسراری میّبیند که در این چهاردیواری محبوس شدهاند. و بعد کودکی را بیرون خانه در برفها پیدا میکند. وایلی پس از نجات کودک شروع میکند به جستوجوی پاسخی برای سوالهایش؛ ولی خیلی زود مشخص میشود که خانهی روستایی آنقدرها که او فکر میکرد، متروکه نیست و یک نفر حاضر است برای پیدا کردن آن بچه دست به هر کاری بزند.
وزن | 340 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ |
دوم |
سال انتشار |
1401 |
تعداد صفحه |
387 |
جلد کتاب |
شومیز |
زبان کتاب |
فارسی |
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
- 239138
بریده هایی از کتاب مهمان شبانه
اگر کتاب "مهمان شبانه " را مطالعه کرده اید، بریده هایی از متن آن را با دیگران به اشتراک بگذارید!
متن ارسال بعد از بررسی تایید و منتشر خواهد شد.
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
-
کتابخوان
باد سرد شب در پنجرههای خانهی دورافتاده میپیچید، جایی که وینی تنها زندگی میکرد؛ با خاطرهها، با سکوتی سنگین که سالها در دیوارها نشسته بود. شبی، صدایی آمد. زوزهی حیوان نبود، صدای انسانی بود… و بعد، کودکی در برف پیدا شد. چرا آنجا بود؟ از کجا آمده بود؟ گذشتهی وینی، که سالها در تاریکی دفن شده بود، آرامآرام با حضور این مهمان شبانه بیدار شد. هر قدم، هر نگاه، بخشی از رازی فراموششده را زنده میکرد. انگار سرنوشت، پس از سالها تصمیم گرفته بود بار دیگر درِ خانهاش را بزند.
دیدگاهها
پاکسازی فیلترهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.