ملوی
Earn 14 Reward Points160,000 تومان قیمت اصلی 160,000 تومان بود.136,000 تومانقیمت فعلی 136,000 تومان است.
وزن | 370 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | دوم |
سال انتشار | 1400 |
تعداد صفحه | 377 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9786220108023 |
2 عدد در انبار
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
از شهر خارج شده بودند، اول یکی، بعد دیگری، و بعد اولی، از سر خستگی یا به یادآوردن کاری، از همان راه برگشته بود. هوا سوز داشت چون پالتو پوشیده بودند. شبیه هم بودند، اما نه بیشتر از دیگران. ابتدا فضای پهناوری در میانشان قرار داشت. نمیتوانستند همدیگر را ببینند، حتی اگر سر بلند میکردند و اطرافشان را مینگریستند، به سبب همین فضای پهناور، و بعد به سبب پیچوتاب زمین، که به جاده موج میداد، موجهایی نه خیلی بلند، اما به قدر کافی بلند، به قدر کافی بلند. اما لحظهای فرارسید که با هم به سوی یک نهر رفتند و دستآخر در همین نهر با هم روبهرو شدند. اینکه بگویم همدیگر را شناختند، نه، هیچ دلیل قانعکنندهای وجود ندارد. اما شاید با صدای قدمهایشان، یا با هشدار غریزهای گنگ و مبهم، سر بلند کردند و همدیگر را دیدند، پانزده قدم کامل برداشتند، بعد ایستادند، سینهبهسینه.
شاید کمی از خودم درمیآورم، شاید شاخوبرگ میدهم، اما در کل همینطوری بود. نشخوار میکنند، میبلعند، بعد از درنگی کوتاه بهراحتی لقمهٔ بعدیشان را میآورند بالا. عضلهٔ گردن میجنبد و آروارهها دوباره به هم ساییده میشود. اما شاید چیزها را به یاد میآورم. جاده، سخت و سفیدرنگ، مراتعِ ترد و نازک را میخشکانْد، بهدلخواه در تپهها و گودالها فرازوفرود میگرفت. شهر چندان دور نبود. دو مرد بودند، یقیناً، یکی کوچکاندام و یکی بلندبالا.
اگر اشکال و روشنایی روزهای دیگر را در نظر بگیری افسوسی در کار نیست. اما کم پیش میآید در نظرشان بگیری، به کمک چه؟ نمیدانم. نوبت آدمها هم میرسد، سخت میتوانی از خود تمیزشان دهی. چه دلسردکننده است. القصه A و C را دیدم که آرامآرام به سوی هم میروند، نادانسته از کاری که میکنند. در جادهای که عریانیاش توی چشم میزد، یعنی عاری از پرچین یا گودال یا هر نوع کناره بود، در بیرون شهر، چون گاوها در مراتع بزرگ نشخوار میکردند، آرمیده و ایستاده، در سکوت غروب.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.