«مرغک مینای من» داستانی است از مهدی پوررضائیان استاد دانشگاه هنر، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر و روانشناس. داستانی با محوریت یک نوجوان و یک مرغ مینا. قهرمان این داستان به دنبال خواندن مطالبی درباره مرغ مینا در سودای داشتن چنین پرندهای میافتد تا برای او حرف بزند. پدرش او را به واسطه یکی از دوستانش به این آرزو میرساند؛ دوستی که از جانبازان دفاع مقدس است و سالهاست تنها برای عزای امام حسین (ع) نوحهسرایی میکند. مرغ مینا اما در خانه قهرمان داستان لب به سخن باز نمیکند و همین باعث میشود که او را بار دیگر به خانه اولش بازگردانند و این ماجرا منجر به سخن گفتن مرغک میشود اما آنچه مرغک میخواند باعث تعجب همگان میشود.
داستان «مرغک مینای من» داستانی است ظریف که در لایههای خود مفاهیم بسیاری را برای مخاطبش به ارمغان دارد؛ از تشویق غیرمستقیم او به مطالعه تا توجه دادنش به مفاهیم اجتماعی و معنوی بسیار. از لزوم احترام به خانواده تا تکریم دوستان و آشنایان.
اما آنچه این داستان را بیش از پیش خواندنی میکند حس لطیفی است که نویسنده در داستان جاری کرده است. حسی زیبا که در آن سخن از عاشوراست و اینکه گوشی که به نوای عزای حسینی خو کند به موسیقی دیگری مشغول نمیشود و دهانی که برای عزای اما حسین (ع) باز شود و کلام در آن جاری شود دیگر مایل به بیان حرف دیگری نیست.
علی –
داستانی با لطافت و حال خوشی داره
محسن –
نقاشیهای قشنگ از فضای داستان..داستانی اول شخص از نوجوانی که مرغ مینا دارد..حواستان باشد به مرغ مینافقط جمله های مهم را یاد بدهید