دکتر محمدحسین فرج نژاد طلبه مجاهد و اندیشمند خستگی ناپذیر در شب عید قربان ۲۹تیر۱۴۰۰ به همراه خانواده اش آسمانی شد.
عشق به سربازی امام زمان او را بر آن داشت تا در سنین نوجوانی، مدرسه تیزهوشان یزد را رها کرده و عازم حوزه علمیه قم شود. از همان روزهای اول علاوه بر دروس حوزه، دشمن شناسی و رسانه را نیز با جدیت پیگیری میکرد. برگزاری دوره های متعدد و اردوهای دانش آموزی، طلبگی و دانشجویی را از همان سالهای اول طلبگی آغاز کرد. خودش اهل قلم بود و اصرار داشت که شاگردانش نیز دست به قلم شوند.فعالیتهای خود را محدود در قم یا یزد نکرده بود، از سیستان و بلوچستان گرفته تا سوریه و یمن،به فکر محرومین و مستضعفان و جهان اسلام بود. ساعت ها مطالعه و تدریس در زمینه یهودیت، صهیونیسم و رسانه شامه اش قوی کرده بود. تکیه کلامش به رفقا این بود:
«بچه ها بجمبید! وقت کمه. خیلی کار داریم»
روز و شب نمیشناخت. شبانه روز کار میکرد. برای شاگردانش خیلی وقت میگذاشت.
خلاصه که فرمانده خط مقدم بود.
از متن کتاب:
شما همگی به آقا مرتضی آوینی ارادت دارید، شهید آوینی هنرش در چه بود؟ در اینکه تحلیلگر سینما بود؟ نه!
هنر شهید آوینی این بود که سینما را از منظر یک عقبه فکری و معرفتی میدید.
به نظرم استاد فرج نژاد، راه شهید آوینی را خیلی عمیق تر، قوی تر و دقیق تر حتی از خود شهید آوینی ادامه داد.
البته شهید آوینی هم سن زیادی نداشت، شهید آوینی هم در حال شدن بود، نسبت به سنش یک حکیم بود.
مرحوم استاد فرج نژاد هم این راه را ادامه داد البته با دغدغه های دین شناختی، فلسفی و فقهی.
بیانات حجه السلام والمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه در جمع دوستان و شاگردان استاد فرج نژاد ۲ مرداد ۱۴۰۰
علی –
خطراتی زیبا و خواندنی و با بیانی شیوا و قلمی روان. بسیار عالی هست. مباحث بسیار خوبی را دربارۀ دشمنشناسی و صهیونیسم از سخنرانیهای استاد پناهیان درآورده و بادقت یادداشت کرده بود. حتی خود بچههای هیئت محبین که نتوانسته بودند برخی از نشستها را ضبط کنند، مطالب را از حسین میگرفتند. چند تا جعبه را از نوار کاست پر کرده بود. خودش نوارخانۀ سیار شده بود. در آن زمان نوار کاست مرسوم بود و حسین با نوارهایی که در موضوعات گوناگون جمعآوری کرده بود، به هرکسی متناسب با علاقهاش نوار میداد تا گوش کند.