قصههای عجیب برای بچههای عجیب غریب عنوان مجموعهای پنج جلدی نوشتهی مهدی رجبی است.
رجبی نویسندهی جوان متولد ۱۳۵۹ است که هشت سال ابتدائی زندگیاش با جنگ ایران و عراق مصادف بود. وقتی شش سالش شد، مهاجرت کردند به خمین. او تنها کسی بود که مشقهایش را وارونه مینوشت! این معکوسنویسی باعث میشد معلمش او را خنگ فرض کند. او حتی در جواب سؤالهای شفاهی هم واژهها را برعکس تلفظ میکرد که این بعدها در رمان «کنسرو غول» تبدیل به یکی از ویژگیهای شخصیت اول داستان شد.
بعضی از آثار او موفق به کسب جوایزی چون کتاب برگزیدهی کانون پرورش فکری کودک و نوجوان (1389) و جایزهی ادبی سپیدار (1394) شدهاند. رمان کنسرو غول او در سال 2015 در فهرست کتابخانهی مونیخ (کلاغ سفید) قرار گرفت.
هر کدام از کتابهای این مجموعه، داستانی مجزا و متفاوت را برای نوجوان روایت میکند، او را با فضا و پایانی شگفت روبهرو میکند و ذهن پرسشگر نوجوان را برای کشف معنا و مضمون به چالش میکشد. تصویرسازیهای که کار مینو جامی است، علاوه بر روایت تصویری داستان، بر غنای رمز و راز و فضای غریب و نامتعارف داستانها افزودهاند. شاید این مجموعه پیشنهادی باشد برای تغییر ذائقه داستانی نوجوانان کتابخوان و کتابخوار.
نشر پیدایش این مجموعهی ۵ جلدی را به صورت مجزا و همچنین در قالب یک پک منتشر کرده است:
آخرینها (کتاب اول)
درخت سگ
سوزنبان مارها
گزارش مرد لوبیایی
پرندهی یخزده (کتاب آخر)
گزیدهای از قصههای عجیب برای بچههای عجیب غریب
مي روم زير درخت عرعر. لاي بوته هاي توت فرنگي مي نشينم و گريه مي كنم. دلم براي نانا تنگ شده. يك بار وقتي از نانا پرسيدم من از كجا آمده ام؟ جواب داد: «تو را كلاغ ها براي ما از سر يك كوه بلند آوردند… از سر يك كوه دور. توي يك روز سرد پاييزي. بعد شدي پسر ما.»
ازش پرسيدم: «مثل تو؟ تو را هم از سر همان كوه دور آوردند؟»
نانا گفت: «كاش هيچ وقت اينجا نيامده بوديم. اين مارها همه مان را نيش مي زنند.»
هميشه از اين حرفش مي ترسيدم. نانا بغلم كرد.
موهايم را ناز كرد. ترسم كمتر شد.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.