

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید


قلبی به این سپیدی
قلبی به این سپیدی
125,000 تومان قیمت اصلی: 125,000 تومان بود.106,250 تومانقیمت فعلی: 106,250 تومان.
نویسنده | |
---|---|
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | یازدهم |
سال انتشار | 1401 |
1-10 | 11-20 | 21-100 | 101+ |
106,250 تومان | 100,000 تومان | 93,750 تومان | 87,500 تومان |
برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
125,000 تومان قیمت اصلی: 125,000 تومان بود.106,250 تومانقیمت فعلی: 106,250 تومان.
در انبار موجود نمی باشد
مشاهده QR CODE

با خرید این محصول 11 سکه معادل 2,125 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!
ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان
امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ
کادوپیچ
برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)
قلبی به این سپیدی شاهکار خابیر ماریاس است(1951)است.
نویسنده ی اسپانیایی تحسین شده ی معاصر که به خاطر این رمان جایزه ی معتبر دابلین ایمپک را از آن خود کرد و شگفتی انبوهی از خوانندگان را همراه داشت.
رمان با یک صحنه ی بی نهایت تکان دهنده و بدیع از آغاز میشود به نحوی که خواننده ی خود را شوکه میکند قصه ی متن درباره مردی است مترجم که در سازمان های رده بالای بین المللی کار ترجمه ی همزمان میکند و همان جا با زنی همکار آشنا میشود و ازدواج میکندو این تازه آغاز ماجراست.قهرمان ماریاس در این فرآیند دچار بازخوانی گذشته ی مه آلودش میشود…گذشته ی پر رمز وراز که جای پای ماجراهایی در آن ها باقی مانده واو را عذاب میدهد تا ناگهان با شنیدن اتفاق صدای زنی که ازمردی میخواهد اگر دوستش دارد زنش را به خاطر او بکشد…
خابیر ماریاس در همه ی بخش های رمانش به تغیر جهان انسانی توجه میکند که از چیزی در دوردست ها میترسد.زمان ریتم سریع و پر کششی دارد و در آن میتواند تلفیقی از خشونت،عشق و ماجراجویی را دید.قلبی به این سپیدی روایتی است که غیره منتظرنه مخاطبش را تسخیر میکند.
وزن | 320 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | یازدهم |
سال انتشار | 1401 |
تعداد صفحه | 280 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
1 دیدگاه برای قلبی به این سپیدی
پاکسازی فیلتربرای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
1-10 | 11-20 | 21-100 | 101+ |
106,250 تومان | 100,000 تومان | 93,750 تومان | 87,500 تومان |
بریده هایی از این کتاب
متن ارسال بعد از بررسی تایید و منتشر خواهد شد.
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
-
خدیجه
هنوز سرش بالا بود و نگاهم میکرد، باز هم نگاهش برگشت، انگار چشمش چپ بود، چشمهایش کمی به سمت چپ من متمایل بود. شاید در آن فاصله ایستاده بود تا نشان بدهد عصبانی است و حالا که بالاخره پیدایم کرده آمادگی دیدارم را ندارد، انگار دیگر به اندازهٔ چند دقیقه قبل ناراحت نبود و احساس نمیکرد اشتباه کرده. بعد چیزهای دیگری گفت، همهٔ آنها را هم با همان حالت دست و حرکت انگشتانش گفت، همان حالتی که انگار میخواهد چیزی را بگیرد، انگار داشت میگفت «بیا اینجا» یا «تو مال منی». اما صدایش میگفت صدای پُرطنین، زنگدار و آزاردهندهای داشت، مثل صدای مجریهای تلویزیون یا سیاستمدارها موقع سخنرانی یا معلم سر کلاس درس (هر چند بهنظر میرسید بیسواد است)؛ «چهکارته اون بالا؟ نمیبینی یک ساعته معطلم اینجا؟ چرا نمیگی اون بالا رفتی؟
-
خدیجه
وقتی فهمیدم چه میگوید تعجب کردم، اما نه خیلی، چون این جمله را با اعتمادبهنفس و عصبانیت خاصی گفت شبیه کسی که دارد با دوست نزدیکش که خیلی ناراحتش کرده تسویهحساب میکند. به خاطر این نبود که حس کرد یک غریبه از بالکن اتاق هتلش دارد نگاهش میکند و خارجیها را زیر نظر دارد و خواسته بود به خاطر تماشای معصومانهٔ انتظار بیهودهاش مرا توبیخ کند، بلکه به خاطر اینکه وقتی به بالا نگاه کرد، ناگهان در من همان کسی را دید که منتظرش بود که میداند چه مدت، دقیقاً مدتها پیش از آنکه متوجهش شوم منتظر مانده است. هنوز داشت میآمد، از خیابان رد شد، از جلوِ چند ماشین گریخت، اهمیتی به چراغ راهنما نداد و دیگر به لبهٔ میدانگاه رسید، ایستاد، شاید برای اینکه استراحتی به پا و ساق پای زیبایش بدهد یا اینکه دوباره دامنش را صاف کند، اینبار این کار را با دقت بیشتری انجام داد چون دیگر آدم خاصی داشت نگاهش میکرد که شکل دامنش و طرز قرار گرفتن آن برایش مهم بود.
امیررضا فرامرز قراملکی –
سخت خوان بود