«شیدایی» داستانی دیگر از « صادق کرمیار» است که با نگاهی ارزشی، دغدغه ها و معضلات رایج جامعه را بر اساس زندگی دو زوج عاشق که در روزگار جبهه و جنگ با یکدیگر آشنا شده اند روایت می کند. کتاب در چند محور و گره، روایتگر داستان شیدایی است. سعید مهندس است و علی رغم میل باطنی همسرش مینا، در یک کارخانه تولیدی مشغول به کار است. مینا که پزشک است معتقد بود همسرش سعید نمی تواند در کاری موفق باشد که اعتقاد دارد به خاطر ساختار حاکم، تولید و توسعه غیر ممکن است؛ به همین خاطر به او فعالیت های سیاسی و یا فرهنگی و انتشاراتی را پیشنهاد کرده بود ولی سعید نپذیرفته بود. مینا و سعید در آرزوی فرزند هستند؛ ولی به نظر مینا تا موقعی که مطمئن نشود عارضۀ شیمایی شدنش در زمان جنگ آسیبی به کودک او نمی زند اقدام به فرزندآوری نمی کند. سعید هم که پشت گوش انداختن های همسرش را برای بچه دار شدن، می بیند به سلامتی خودش شک کرده و پیگیر آزمایش و درمان می شود.
فضای ناسالم کارخانه با ضد و بندهای مدیران آن جا قسمت عمده ای از این داستان را درگیر خود می کند. سعید در فضای کارخانه نیروی مخالفی است که سعی می کند تا جلو هرگونه سوء استفاده ای را بگیرد و در این راستا اتفاقات زیادی رخ می دهد که خواننده را با خود به خوبی همراه می کند.
مینا که توسط دکتر کیوان از عدم سوء اثر درگیری ریوی ناشی از شیمایی شدنش بر نوزاد، مطمئن شده است، اقدام به بارداری می کند و به سعید روحیه و دلگرمی دو چندان می دهد؛ ولی این شادی و امیدواری دیری نمی پاید و مینا خود را به زودی در محاصره پزشکان در کمسیون پزشکی بیمارستان می بیند. آیا او راضی به سقط فرزندی که باعث از بین رفتن خودش می گردد، خواهد شد؟
«… قدیری پوزخندی زد و بعد نگاهش به سمت ماشین های جورواجور درون نمایشگاه چرخید که همگی برق می زدند. همین یک نگاه کافی بود تا حشمتی یقین کند دیگر کار تمام است. در نگاه قدیری می دید که الان خودش را پشت فرمان ماشین شاسی بلند می بیند و همسرش کنارش نشسته و با غرور بیرون را تماشا می کند و الهه روی صندلی عقب با عروسکش بازی کند. حالا حشمتی می توانست با خیال آسوده مرحله دوم برنامه های خود را در کارخانه به اجرا بگذارد.»
M.amin –
مثل تمام کتابهای آقای کرمیار فوق العاده
زهرا –
بی نظیر، بی نظیر!
یکی از بهترین کتابهایی که تابحال راجع به جانبازان والامقام کشور بخصوص جانبازان شیمیایی نگارش شده.
حمید درویشی شاهکلائی –
من فکر میکنم شیدایی در حد و اندازه نامیرا و مستوری نبود. از نظر موضوع البته شهید مستوری بود؛ شهدایی و امروزی و اقتصادی و مبارزه با فساد و…
طرح جلد کتاب هم باعث شده مردم رغبتی به خرید کتاب نکنند.