“شاهزاده خانم بابل” یک داستان فلسفی است که ولتر آن را در سال 1768 به نگارش در آورد: داستان در مورد یک چوپان خوش تیپ و ناشناخته به نام آمازان و فرماسانتا، شاهزاده خانم بابل است که عشق و حسادت، او را به مسافرت در جهان وا می دارد. ولتر در طی این سفرها با استفاده از استعاره ها و صحنه های ماجراجویانه، مشکلاتی را که او در بازدید از این مکان ها با آن ها مواجه می شوند، به تصویر می کشد. ولتر در “شاهزاده خانم بابل” مساله سرنوشت و جبر را نیز به میان می کشد و در پی حل این معماست که می تواند به طرق مختلف به شما کمک کند تا از زندگی خود لذت ببرید. جوانی در آغاز جوانی به قصد یافتن حقیقت به راه می افتد، ولی هیچ جا جز گمراهی و تعصب و کوته فکری چیزی نمی بیند. کشیشان و روحانیان در همه جا زیان مردم را به قیمت سود خود پی می گیرند و دین و آیین را پیش می کشند. و مردم به بهانه های واهی نقشه می کشند و خون یکدیگر را می ریزند. در “شاهزاده خانم بابل” توجه زیادی به توالی سنوات و قرون و امکان وقوع حوادث در عمر طبیعی یک نفر نشده است، بدین معنی که هر کدام از وقایع این سفرنامه در یک قرن اتفاق افتاده است و قابل مقایسه با کتب تاریخی نیست.
این کتاب شامل شش داستان از نوشته های ولتر می باشد این کتاب نیز همانند اکثر آثار ولتر نگاهی نقادانه نسبت به روحانیون و کشیشان برجامعه دارد. از میان این شش داستان داستان سفرنامه ی اسکار مانتادو جالب تر از بقیه بود و کوتاه تر البته ولتر تو آثارش به صورت سطحی به خیلی از نکات اشاره می کنه که فهمیدن خیلی از اونها نیازمند یک پیش زمینه و اطلاعات قبلیه است. البته در بعضی جا ها مترجم با زیرنویس ها به کمک خواننده میاد. که شش داستان عبارتند از: 1- شاهزاده خانم بابل 2- سفرنامه ی اسکار مانتادو 3- سپید و سیاه 4- گاو سفید 5- ژانو و کولن 6- میکرو مگاس
علی –
این قصه توجه زیادی به توالی سنوات و قرون و امکان وقوع حوادث در عمر طبیعی یکنفر نشده است بقسمی که هر کدام از وقایع این سفرنامه در یک قرن اتفاق افتاده و از این حیث این سفرنامه با هیچ تاریخ مدونی قابل تطبیق نیست، ولی منظور اصلی که نشان دادن عبث بودن مباحثات و اختلافات ملل و نحل است به خوبی برآورده شده است.