-دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد
-کسی که دوستش داشتم
-فرار شادمانه
او را به شدت دوست میداشتم. آدم میتواند تا این حد عاشق کسی باشد ولی من برای این موقعیت ساخته نشده بودم.
بیخوابیها، اعترافات عاشقانه، فوران شور و عشق… واژهی عشق برایم زیادی بزرگ بود، چیزی میان خرافه و رویا… اما غافلگیرم کرد، درست زمانی که انتظارش را نداشتم. من… من.. دلباخته زنی شده بودم.
علی –
دوستش داشتم ماجرای ورود دوباره زنی را به خانه ای به تصویر می کشد که برایش تداعی کننده خاطراتی از گذشته است و فرار شادمانه از همراهی دختری با برادرش و همسر او می گوید، همسری که انگار آن مرد را برای همیشه از خواهرانش گرفته است…