اگر روند پیروزیهای ارتش هیتلر قطع نمیشد و ماجراهای شکست در جبههی روسیه و رمزگشایی از ماشین معما و نبرد ساحل دانکرک و … اتفاق نیفتاده بودند، بهقطع یقین جهان وضعیت عجیبی پیدا میکرد که فهم چندوچون آن شاید امروز حتی در رویاها و کابوسهای ما نیز نگنجد! اما رابرت هریس در کتاب «سرزمین پدری» رویا/کابوسهای ما را تبدیل به داستانی کرده که نه فقط آلمان نازی پیروز جنگ دوم شده و مرزهایش تا آسیا ادامه یافته، بلکه ماجراهایی شگفت و پر رازورمز در پی آمده که نمیتوان برابرشان میخکوب نشد.
رمان در 1964 اتفاق میافتد و درحالیکه امپراتوری رایش سوم خودش را برای جشنهای هفتادوپنجمین سال تولد پیشوا آماده میکند، یک ماجرای جنایی بهظاهر بیاهمیت، موجب رمزگشایی از اسراری میشود که حتی بیست سال پساز جنگ و تغییر مسیر تاریخ نیز، میتوانند سرنوشت بشریت را تغییر دهند!
سرزمین پدری، فکر کردن به سرنوشتیست که تاکنون کسی به آن فکر نکرده بود و در تصور نیامده بود؛ پیروزی هیتلر و پایان مخاصمه با سیطرهی عینی و بیکموکاست فاشیسم. این رمان سرشار از معما و سوءظن را میتوان به مانند تذکره و تحشیهای بر قدرت نابودگر شر عظیم دید و خواند و اینکه چهگونه همواره شر در مسیر نابودی جهان، خودش را نیز نابود میکند، حتی اگر پیروز نبردها بوده باشد!
برلین 1964؛ بیست سال از پیروزی آلمان در جنگ جهانی دوم می گذرد. رایش آلمان کبیر از رود راین تاکوه های اورال بیش رفته و آماده ی برگزاری جشن هفتاد و پنجمین تولد پیشوا، آدولف هیتلر، است. باکشف جسدی در یکی از محلات مرفه برلین، کاراگاهی به نام ژاویر مارچ فرا خوانده می شود تا پرونده را که به نظر سانحه ای عادی است، ختم کند. اما با کشف هویت جسد، احتمال وجود دسیسه ای در بالاترین رده های رایش پیش می آید. مارچ که تحت نظر گشتاپوست، با خبرنگاری آمریکایی آشنا می شود و تلاش می کند حقیقت را کشف کند؛ حقیقتی که کشته داده، حقیقتی که دولت ها را سرنگون کرده، و حقیقتی که تاریخ را عوض خواهد کرد…
علی –
این رمان سرشار از معما و سوءظن را میتوان به مانند تذکره و تحشیهای بر قدرت نابودگر شر عظیم دید و خواند و اینکه چهگونه همواره شر در مسیر نابودی جهان، خودش را نیز نابود میکند، حتی اگر پیروز نبردها بوده باشد!