این کتاب همانطور که در زیرعنوانش ذکر شده «شرح و تفسیر حدیث شریف عنوان بصری» است. همه کم و بیش با اهمیت و جایگاه عظیم این حدیث آشنا هستیم اما در همان صفحات ابتدای کتاب، با خواندن توصیه هایی از علما و عرفای بنامی چون آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، آیه الله میرزا علی آقا قاضی، حضرت امام خمینی، فیض کاشانی، محدّث قمی، مرحوم آیه الله پهلوانی و آیهٔ الله حسن زاده آملی مَدَّظلُّه درباره این حدیث دیگر مطمئن می شویم که نویسنده دست روی متن و محتوایی متقن و قوی گذاشته و دستور العملی راهگشا را برای شرح و تفسیر انتخاب نموده است.
امتیاز ساحل بقا این است که هم در فرم و هم محتوا متنوع و فراگیر است. نویسنده در بیان مطالب کتاب از قالبهای مختلف ادبی استفاده کرده است. لابلای بیان معارف توحیدی و سلوکی، حکایتی شیرین و خواندنی آورده و در جایی دیگر از ابیات شاعران استفاده کرده است. این تنوع باعث می شود که خواندن 688 صفحه کاری سخت نباشد و زبان کتاب عکس بسیاری از کتابهای این حوزه روان و شیرین گردد. به واقع باید گفت حکایتهایی که نویسنده از علما و عرفای بزرگ در کتاب بیان کرده است به تنهایی ارزش خواندن دارند. مانند حکایتی که درباره گریه آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی هنگام اصرار دوستان برای قبول مرجعیت نقل شده یا حکایتی که علامه طباطبایی از یکی از اخیار نقل می کند که شبی در خواب خود و شیطان را بالای دره ای دید و…
در محتوا، کتاب هم معارف نظری دارد و علم توحیدی مخاطب را ارتقاء می دهد و هم دستورالعمل سلوکی دارد و به او نسخه عملی می دهد. برای مثال در کتاب هم می توان مطالبی درباره مراتب تقوا، ضرورت تفکر، معنای نور، رمز قبولی اعمال، معنای حلم و… خواند و هم می توان درباره این امور دستورالمعلهای سلوکی مشاهده کرد.
یک نکته مهم دیگر در کتاب این است که نویسنده مانند آثار قبلی خود، دستورالعمل ها و نکات سلوکی را با توجه به شرایط روز ذکر می کند و مثال هایی می زند که همه ما در زندگی روزمره با آنها روبرو هستیم و اتفاقا غفلت از همین نکات روزمره است که سد راه سیر و سلوکمان شده است.
از این رو در کتاب آنچه که بیشتر از هر چیزی به چشم می آید ایجاد امید و شور و شوق به حرکت و تلاش برای رسیدن به قرب الهی است. برای مثال اگر ذکر و وردی بدون توجه فاقد اثرات تربیتی شمرده شده و سالک به توجه در هنگام ذکر فرا خوانده می شود، سریع بیان می گردد که همان ذکر و ورد بدون توجه هم از بی ذکری بهتر است چرا که لااقل موجب می گردد در همان موقع ذکر گفتن زبان به لغو و بیهوده گویی نچرخد! یعنی نویسنده مراقب است که اگرچه سالک نوپا را با مسیر درست آشنا می کند اما مسیر را چنان برای او سخت و پرپیچ و خم نشان ندهد که سالک بگوید خب ما که نمی توانیم همه اش ذکر با توجه بگوییم پس بهتر است کلا بی خیال ذکر شویم!
یا در جای دیگر اگر نویسنده اثرات «سوء ظن به خود» را در مسیر سلوک برمی شمارد، سریع تذکر می دهد که سالک نباید در این مرحله باقی بماند و باید حرکت کند و به فکر چاره جویی بیفتد همانطور که عنوان بصری اینچنین کرد و خود را به دامان امام صادق (علیه السلام) رساند و از چشمه علم و معرفت آن بزرگوار سیراب گشت.
اگرچه درباره ساحل بقا بیشتر از اینها میتوان نوشت اما تفصیل بیشتر هم از حوصله خارج است و هم اینکه احتمالا اکثر مخاطبان با آثار قبلی این نویسنده از جمله «سلوک با همسر»، «سلوک با فرزند»، «بالاترین نذر»، «کیمیای وصل» و… آشنا هستند و از این رو میتوانند کیفیت و سبک کتاب را حدس بزنند.
اصغر خلیلیان –
حدیثی عالی در سیر4و سلوک خالص و بدون انحرافات موجود در خیلی از کتابهای به اصطلاح عرفانی
اصغر خلیلیان –
روایتی عالی و شایسته توجه و عمل