اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

زندگی همین است

زندگی همین است

56,000 تومان

قیمت پشت جلد:56,000 تومان
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

سوم

سال انتشار

1394

تعداد صفحه

123

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

56,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد

ناموجود

این کتاب در حال حاضر موجود نیست، اما می توانیم آن را با درخواست شما تامین کنیم و از طریق پیامک با خبرت کنیم!
از طریق دکمه زیر درخواست تامین فوری رو به همراه ثبت تلفن همراه انجام بده.


QR Code
قیمت پشت جلد:56,000 تومان

با خرید این محصول 6 سکه معادل 1,120 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 1,000,000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

زندگی همین است یک رمان متفاوت است بین داستان های محمد هاشم اکربیانی رمانی که روایت آن از واهمه های یک جسد شروع میشود و بسط میابد در تاریخی که توی متن شاهدش هستیم اکبریانی در آستانه ی پنجاه سالگی اش این رمان را در فضایی سورئالیستی نوشته است و مخاطبانش را دعوت به درک فضایی کرده که در آن اتفاق های عجیب زیادی در حال جان گرفتن هستند.اساطیر و شخصیت های تاریخی از زیر خاک در می آیند و با زندگان همسو میشوند.قهرمان عجیب متن که مرده هه نام دارد جریان عادی زندگی را شکافته و سعی میکند چیزهایی را کشف کند…

وزن 152 گرم
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

سوم

سال انتشار

1394

تعداد صفحه

123

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

0 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
0
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
0
محتوای مفید و آموزنده
0

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “زندگی همین است”
شناسه محصول: 65918 دسته: ,

بریده هایی از کتاب زندگی همین است

اگر کتاب "زندگی همین است " را مطالعه کرده اید، بریده هایی از متن آن را با دیگران به اشتراک بگذارید!

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

کِرما رفتن و کلی گشتن تا یه مقدار از چربی باسن مُرده رو که هنوز رو استخون مونده بود، پیدا کردن و شروع کردن به خوردن. بعدم چون مُرده به‌پشت خوابیده بود و نمی‌تونستن خوب به همه‌جای باسن برسن، از مُرده خواهش کردن دَمَر بخوابه. نه به اون لبخند مظلومانه‌شون، نه به این پُررویی‌شون! البته چون خیلی پُررو بودن، می‌شه گفت اون لبخند مظلومانهٔ اول‌شون فقط یه‌جور نقش بازی کردن بود تا بتونن دلِ مُرده‌هه رو به دست بیارن. ولی خب مُرده‌هه راحت به حرف‌شون گوش داد و اون‌جور که اونا می‌خواستن خوابید تا هر کار دل‌شون می‌خواد بکنن و هر طور عشق‌شون می‌کشه بخورن.