دنیا تا دیروز
دنیا تا دیروز قیمت اصلی: 255,000 تومان بود.قیمت فعلی: 216,750 تومان.
بازگشت به محصولات
اگر من صورت تو را داشتم
اگر من صورت تو را داشتم قیمت اصلی: 150,000 تومان بود.قیمت فعلی: 127,500 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

رژه خاموش

رژه خاموش

قیمت اصلی: 340,000 تومان بود.قیمت فعلی: 289,000 تومان.

قیمت پشت جلد:340,000 تومان
نویسنده

مترجم

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

اول

سال انتشار

1402

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
289,000 تومان 272,000 تومان 255,000 تومان 238,000 تومان

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 340,000 تومان بود.قیمت فعلی: 289,000 تومان.

در انبار موجود نمی باشد

QR Code
قیمت پشت جلد:340,000 تومان

با خرید این محصول 29 سکه معادل 5,780 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

کیگو هیگاشینو، زاده ی 4 فوریه ی 1958، نویسنده ای ژاپنی است. هیگاشینو پس از فارغ التحصیلی در رشته ی مهندسی برق از دانشگاه اوساکا، به نوشتن رمان روی آورد در حالی که همچنان به عنوان مهندس در شرکتی بزرگ کار می کرد. هیگاشینو به خاطر خلق داستان های معمایی خود، برخی از معتبرترین جوایز ادبی ژاپن را به خود اختصاص داده است.در سال 1999 ، او جایزه نویسندگان سبک رازآلود ژاپن را برای رمان “هیمیتسو (راز)” به دست آورد، که توسط کریم یاسار به انگلیسی ترجمه شد و توسط ورتیکال، تحت عنوان “ناوکو” در سال 2004 منتشر…
قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
289,000 تومان 272,000 تومان 255,000 تومان 238,000 تومان
شناسه محصول: 84552 دسته: , , برچسب: , ,

بریده هایی از این کتاب

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

یوتارو چاقویی را که در دست داشت پایین گذاشت و از پشت پیشخوان بیرون آمد و وارد رستوران شد. ماچیکو پردۀ نورِن بالای در ورودی را پایین آورده و تازه به داخل برگشته بود.

نگاهشان با هم تلاقی کرد و ماچیکو کمی سرش را کج کرد. «چیزی شده؟»

یوتارو پشت سرش را خاراند. «نه. فقط حرف‌هاتون رو شنیدم. خوب خونسردیت رو حفظ کردی. می‌دونم که کار آسونی نیست.»

«خیلی هم سخت نیست. من سال‌هاست با مشتری‌ها سروکار دارم. به هر حال این شغلمونه.»

«می‌دونم، ولی باز هم…»

ماچیکو چوب‌پرده را به دیوار تکیه داد و به ‌طرف شوهرش چرخید. زنی ریزنقش با صورتی کوچک بود و همیشه نگاه نافذی داشت، حتی زمانی که سنش کم بود. وقتی ارتباط چشمی برقرار می‌کرد، آدم در برابرش کم می‌آورد.