کتاب کور سرخی
کور سرخی قیمت اصلی: 55,000 تومان بود.قیمت فعلی: 46,750 تومان.
بازگشت به محصولات
کتاب سه دفتر (گناه دریا ابر و کوچه بهار را باور کن)
سه دفتر (گناه دریا ابر و کوچه بهار را باور کن) قیمت اصلی: 72,000 تومان بود.قیمت فعلی: 61,200 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

رفتیم بیرون سیگار بکشیم،هفده سال طول کشید

رفتیم بیرون سیگار بکشیم،هفده سال طول کشید

قیمت اصلی: 210,000 تومان بود.قیمت فعلی: 178,500 تومان.

(دیدگاه کاربر 3)
قیمت پشت جلد:210,000 تومان
نویسنده

مترجم

ناشر

قطع کتاب

نوبت چاپ

نوزدهم

سال انتشار

1399

موضوع

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
178,500 تومان 168,000 تومان 157,500 تومان 147,000 تومان

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 210,000 تومان بود.قیمت فعلی: 178,500 تومان.

در انبار موجود نمی باشد

QR Code
قیمت پشت جلد:210,000 تومان

با خرید این محصول 18 سکه معادل 3,570 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

رفتیم بیرون سیگار بکشیم هفده سال طول کشید مجموعه ای از داستان های کوتاه از نویسندگان روس معاصر است. این مجموعه که در سال 1395 منتشر شده است توسط آبتین گلکار گردآوری و ترجمه شده است. داستان های از نویسندگان مختلف است اما با هم بی ارتباط نیستند و روح کلی آنها یکسان است و یک فضا و اتمسفر مشترک بر کل مجموعه حاکم است. همه ی این داستان ها روایت هایی از تنهایی اند ، تنهایی و سرگردانی ای از اثرات فروپاشی جماهیر شوروی است. پیش از هر داستان مقدمه ی کوتاهی در مورد نویسنده اش نیز وجود دارد.مثلا در ابتدای اولین داستان که دختر بخارا است اثر لودمیلا اولیتسکایا، می خوانیم:

اولیتسکایا نویسندگی را بسیار دیر شروع کرد. او که فارغ التحصیل دانشکده ی زیست شناسی دانشگاه مسکو است، ابتدا در حوزه ی ژنتیک و بیوشیمی مشغول کار و سپس به مدت سه سال سرپرست بخش ادبی یک تئاتر شد. نخستین داستان هایش اواخر دهه ی ۱۹۸۰ در نشریات به چاپ رسید. همان زمان دو فیلم سینمایی نیز براساس سناریوهای او اکران شد، ولی با انتشار داستان کوتاه سونچکا(۱۹۹۲) در نشریه ی نووی میر(جهان نو) بود که به شهرت رسید. این داستان جوایز ادبی مختلفی، از جمله جایزه ی مدیسی فرانسه و جایزه ی جوزپه آچربی ایتالیا، را برایش به ارمغان آورد.

این مجموعه شامل هفت داستان کوتاه است که عبارتند از:

– دختر بخارا ( لودمیلا اولیتسکایا)
-پالتوی سیاه (لودمیلا پتروشفسکایا)
-زن آدم کش (دینا روبینا)
– حادثه ی خانوادگی (آندری گلاسیموف)
– نیکا (ویکتور پلوین)
– رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید (میخاییل یلیزاروف)
– آدم کش و دوست کوچکش (زاخار پریلپین)

وزن 180 گرم
ابعاد 14 × 21 × 1 سانتیمتر
نویسنده

مترجم

ناشر

قطع کتاب

نوبت چاپ

نوزدهم

سال انتشار

1399

تعداد صفحه

192

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

موضوع

5
3 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
0
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
0
محتوای مفید و آموزنده
0

3 دیدگاه برای رفتیم بیرون سیگار بکشیم،هفده سال طول کشید

پاکسازی فیلتر
  1. علی

    مجموعه خوبی از داستان های کوتاه هست

  2. علی

    کتابی که روایتگر چند داستان در دل یک کتاب است و کتاب خاص و خواندنی است و بعضی از داستان هایش در دل بستر جامعه رخ میدهد و خیلی کتاب دوست داشتنی می‌باشد

  3. بهنام مؤمنی (این محصول را خرید کرده است.)

    برای دوستانی که آشنا نیستند با نویسندگان روس، این کتاب می‌تواند شروعی عالی باشد. داستان‌ها عالی انتخاب شده‌اند و ترجمه هم که حرف ندارد.

دیدگاه خود را بنویسید
قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
178,500 تومان 168,000 تومان 157,500 تومان 147,000 تومان
شناسه محصول: 65915 دسته: , برچسب: , , , , , , ,

بریده هایی از این کتاب

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

اشیاء کهنه و بی‌مصرف تسلطی عجیب بر انسان دارند. دور انداختن عینکی که شیشه‌هایش ترک خورده است یعنی اعتراف کنی تمام دنیایی که تابه‌حال از پشت این عینک دیده‌ای برای همیشه پشت سرت بر جا می‌ماند، یا برعکس، از جلوت سر در می‌آورد، در آن قلمرو نیستی که به‌سرعت به سمت تو در حرکت است… خرده‌ریزه‌های گذشته مثل لنگری هستند که روح را به چیزی بند می‌کنند که دیگر وجود ندارد.

ما دست‌وپای‌مان را گم کردیم و ساکت شدیم. دخترک با کف پایش پاهای دراز و ازهم‌گشودهٔ مرا از سر راهش کنار انداخت. «لنگاتو جمع کن!» بعد خم شد و از شمدی که روی زمین انداخته بودیم یک بطری پورت‌وین و به دنبال آن یک پاکت سیگار برداشت. آن‌ها را به دوستش داد.

پس از بلند شدن سروصدای ما ناگهان سروکلهٔ جوانان محل پیدا شد که در آب شنا می‌کردند. چهار رأس بودند: سه نره‌غول و یک دختر هرزه.
دخترکِ خوشگل و بی‌حیایی بود. فقط جای زخم کج و نخراشیدهٔ عمل آپاندیس، که شبیه یک انگشت دوخته‌شده به شکم او بود، بدن لطیف زنانه‌اش را کمی از شکل انداخته بود.

ما تعدادی دانشجوی دانشکده‌های علوم دقیق و حکمت‌های غیردقیق بودیم. داشتیم دومین تابستان زندگی مستقل و حیات امن‌وامان شهری‌مان را جشن می‌گرفتیم. من از ته حلق ترانه‌ای را که خودم سروده بودم با همراهی گیتار می‌خواندم؛ «رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید. وقتی برگشتیم، به جای خانه زمستان دیدیم!…»

در آخرین روزهای ژوئن عده‌ای از رفقایم را در پلاژ جمع کردم تا سور همهٔ مناسبت‌ها را یک‌جا بدهم: هم بازگشت دلچسب از سربازی و هم موفقیت در امتحانات. آن‌جا، روی شن‌های زرد دریاچهٔ مصنوعی خارکوف، در حین جشن گرفتن با پورت‌وِین‌مان بودیم که آبروی من رفت.

ظرف سه ماه سربازی کلاً با علم و دانش غریبه شده بودم. از سر ترحم در امتحان‌های مقدماتی نمرهٔ قبولی برایم گذاشتند و مرا به امتحان‌های نهایی راه دادند. زلف‌های زمستانی‌ام که تا شانه می‌رسید به یاد استادها مانده بود. پروفسورها از سر دلسوزی به خاطر کلهٔ تراشیدهٔ تابستانیِ سربازِ ناکام، زیاد جولان ندادند و من وارد سال دوم دانشکده شدم.