رمان «رعنا»، نوشته مژگان شیخی، روایت دختری است که در کودکی در پی جدایی مادر از پدرش، ناگزیر در خانه نامادری بزرگ می شود و بدین ترتیب ناملایمات و مشکلات بسیاری پشت سر می گذارد. تا این که سرانجام با پسری آشنا می شود و به رغم اختلاف خانوادگی و پس از سختی های فراوان با او ازدواج می کند.
رمان، از سال های دهه چهل در شیراز شروع می شود و تا پس از جنگ ادامه می یابد. دختری که در خانواده ای با مشکلات خانوادگی، تضادها و احساس های سرکوب شده بزرگ می شود، سعی می کند در میان همه آن آشفتگی ها راهش را پیدا کند و سختی ها را پشت سر بگذارد، تا اینکه به تهران می آید و …
زندگی برای همه قصه می سازد و گاهی افراد بی نام و نشان، قهرمانان بزرگ زندگی اند. چه بسا مردان و زنانی باشند که نه از روی سرشت بد، بلکه موقعیت های خانوادگی و اجتماعی از آنها انسان دیگری ساخته است؛ کسانی که با خود فاصله دارند. این داستان که برگرفته از واقعیت است به زندگی همین افراد می پردازد، کسانی که شاید بارها آنها را دیده ایم، سروکار داشته ایم، ولی نمی شناسیم.
رمان و داستان کوتاه
علی –
رمان داستان جذاب و پرکششی داره. بسیار قلم خوبی داره نویسنده
مریم –
زندگی برای همه قصه می سازد و گاهی افراد بی نام و نشان، قهرمانان بزرگ زندگی اند
رعنا قصه همین قهرمانان بی نام و نشان است
179222819109 –
دوستانی که میگن خوبه یا مازوخیست هستند یا از خوندن بدبختی بقیه لذت میبرن… کتاب پدرکشتگی خاصی به شخصیت اصلی داستان داره… قشنگ عین سریال بچه مهندس… تنها نکته مثبتی که داشت اینکه آخرش یکم بهت امید میده که اونم ازت میگیره… در کل خانم شیخی داشتی پیام داستان رو میرسوندی که گند زدی توش… من رمان زیاد خوندم ولی این خیلی خشن نوشته شده… داستان صرفا با تلخی و بدبختی عجین شده. این اولین رمان ایرانیم نبود که خوندم ولی آخریشه… پرتقال خونی هم دقیقا همین پدرکشتگی رو با شخصیت اصلی داشتند. من نمیفهمم چرا تو همه داستانا یا پدر شوهر یا مادر شوهر مشکل دارن… بابا خود دختره اشتباه ازدواج کرده حالا هی بیا مادر شوهر رو بد جلوه بده