«رستاخیز» سومین رمان بزرگ لئو تولستوی است که در سال 1899 منتشر شد. و به نوعی حاصل دوران پختگی و تحولات عمیق فکری او به شمار میرود. تولستوی در این اثر سترگ با ارائهی تصویر سیاه و هولناک از نابرابری و فساد سیاسی دوران تزار، جامعهی روسیه را به نقد کشیده و آن را به بازگشت به آموزههای مسیحیت دعوت میکند. منتقدین ، آثار تولستوی را جاده صافکن انقلاب 1905 و متعاقب آن، انقلاب بزرگ اکتبر میدانند. داستان رستاخیز با نمایی از فضای طبقاتی و ترسیم دادگاههای آشفتهی روسیه آغاز میشود… «نیلیدوف»، اشرافزادهای خوشگذران که در جایگاه هیئت منصفه قرار گرفته در مواجهه با ماسلووا، زنی متهم به قتل، به یاد میآورد که در دوران نوجوانی، برای ارضای هوای نفس خود، چگونه ماسلوورا ندیمهی روستایی خود را در مسیر تباهی و گناه قرار دادهاست. لحظهای تاثیرگذار در وجدان او که باعث تغییراتی عمیق در روح عدالتخواه او میشود. دلیل مانایی و شکوه این کتاب، تفصیل سرگذشتی است که تولستوی با بازدید از زندانها و سفر به مناطق دوردست سیبری، تاریخ این سرزمین را در قالب یک داستان به رشتهی تحریر در آورده است.
48,450 تومان
رستاخیز
Earn 23 Reward Points
225,250 تومان
وزن | 650 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
نوبت چاپ | دوم |
موضوع | |
ناشر | |
تعداد صفحه | 584 |
سال انتشار | 1398 |
جلد کتاب | گالينگور |
قطع کتاب | |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9786003764002 |
ناموجود
2 دیدگاه برای رستاخیز
پاکسازی فیلترلئو تولستوی رماننویس و فعال سیاسی اجتماعی روسی متولد 1882 در روسیه است. آثار هیچ نویسندهی دیگری به اندازهی لئو تولستوی در فهرست کتابهایی که باید پیش از مرگ خواند قرار دارد. این نویسنده نه تنها در ایران بلکه در همه جای دنیا مشهور است. آثار او جز شاهکارهای ادبی است که مترجمان زیادی در سراسر دنیا به سراغ ترجمهی آنها رفتهاند.
زندگینامه لئو تولستوی
لئو تولستوي - که در ترجمههای فارسی با نام لئو تولستوی، لیو تالستوی، لئون تالستوی هم نوشته میشود- با نام كامل لییف نیکولاویچ تالستوی از طلایهداران ادبیات جهان است. بسیاری از مورخان ادبی معتقدند ستونهای ادبیات غرب را تولستوی، «هومر»، «دانته»، «شکسپیر» و «گوته» تشکیل میدهند. تولستوی در سال ۱۸۲۸ میلادی در جنوب مسکو و در خانوادهای اشرافی متولد شد. او پدر و مادرش را در کودکی از دست داد و بعد از آن سرپرستیاش به خویشاوندان سپرده شد. در کودکی معلم خصوصی داشت و آموزشهای اولیه را در خانه دید.
لئو تولستوي در چهارده سالگی به مدرسهی «کازان» رفت و در سال ۱۸۴۴ وارد دانشگاه کازان شد. او ابتدا رشتهی زبانهای شرقی را خواند، سپس به حقوق تغییر رشته داد و در نهایت بدون کسب مدرک، دانشگاه را رها کرد و به ارتش پیوست. تولستوي در سال ۱۸۵۱ اولین داستانش به نام «کودکی» را منتشر کرد. بعد از انتشار اين داستان او كتابهاي «نوجوانی» و «جوانی» را نوشت كه ادامهاي بر كتاب اولش «كودكي» بودند. این مجموعهی سهگانه برداشتی از زندگی لئو تولستوي است. او در این کتابها خود را اينطور معرفي ميكند: «من با تمام وجود آرزو داشتم خوب باشم؛ ولی جوان بودم. هوا و هوسهایی داشتم و در جستوجوی نیکی تنها بودم. کاملا تنها بودم».
تولستوي در ارتش، نویسندگی را به صورت حرفهای دنبال كرد. او در جبهههای جنگ حضور داشت و به همين دليل موضوعات ناب بسياري در اختيارش قرار داشت و در همان دوران «حکایتهای سواستوپل» را نوشت. مجموعهای از سه داستان کوتاه که تولستوی به کمک تجربههای شخصیاش، چهرهی خشن و بیرحم جنگ را در آن روایت کرد. او پس از مدتی ارتش را رها کرد و به اروپا رفت.
تولستوی در اروپا با نويسندگان بزرگي مانند «چارلز دیکنز»، «ایوان تورگنیف» و «آدلف دیستروگ» دیدار کرد و اطلاعاتش را در حوزهی آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان را بالا برد. پس از بازگشت به روسیه با الهام از «ژان ژاک روسو» مدارس ابتدایی را در روستاها تاسیس کرد. کودکان روسی تا اوایل قرن بیستم در سال اول دبستان الفبای تولستوی را آموزش میدیدند.
لئو تولستوي در سال ۱۸۶۲ با زنی جوان به نام «سوفیا» ازدواج کرد و حاصل اين ازدواج سيزده فرزند بود. این ازدواج فراز و فرودهای بسیاری داشت. دورهي اول آن شادکامی و سرخوشی بود و تولستوی شاهکارهای ادبی خود «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» را در این دوران نوشت. بعد از انتشار اين دو رمان شهرت تولستوی به خارج از روسیه رسید و نویسندهای جهانی شد. اما در همین دوران کلیسای ارتدوکس و تزارهای روسیه کنترل و نظارت بر فعالیتهای او را بیشتر کردند. پیشنویس کتابهایش ضبط و توقیف میشد و شایعهی روانپریش بودنش در همهجا به گوش میرسید. در نهایت با انتشار کتاب «رستاخیز» از کلیسای ارتدوکس حکم ارتداد برای تولستوی صادر شد. او چند بعد از اين حكم به زندگياش ادامه داد و درنهايت در سال ۱۹۱۰ میلادی از دنیا رفت و بدون هیچ تشریفات خاصی به خاک سپرده شد.
سبک نگارش لئو تولستوی
هرچند تولستوی در سبک نگارش بسیار متاثر از «ژان ژاک روسو» بود، اما بدون شک بيشتر نویسندگان بعد از تولستوی، به نحوی متاثر از سبک نویسندگی او هستند. او هنر را برای هنر نمیخواست. بلکه معتقد بود ادبیات و رماننویسی ابزاری برای بیان مفاهیم اخلاقی و اجتماعی هستند. از نظر تولستوي داستانها فقط برای سرگرمی مخاطبها نوشته نمیشوند، بلكه آنها میخواهند از قضاوتهای بیرحم و بیملاحظهی انسانها کم کنند و کمکی برای گسترش مهربانی، خوشذوقی اخلاقی و سلامت عاطفی باشند.
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
فاطمه –
داستان با اینکه با ذهنیت امروزی در تضاده ولی زیباست.
اینکه خودمون و دیگران چجوری باید تاوان اشتباهاتمون رو بدیم و ناخواسته سرنوشت دیگران رو تغییر میدیم و هر تلاشی میکنیم واسه درست کردنش تاثیر گذار بود.
با ترجمه خوبی نخوندم و باید با این ترجمه امتحانش کنم.
خانم –
کتابی بسیار خواندنی و جذاب نوصیه میکنم