این داستان درباره یک ربات است که در طی اتفاقاتی به یک جنگل میرسد و با حیوانات جنگل ارتباط برقرار میکند و تصمیم میگیرد همیشه آنجا زندگی کند.
پنج ربات در یک کشتی هستند اما طوفان هولناکی باعث میشود کشتی غرق شود و همه رباتها به جز یکی که رز نام دارد از بین برود. رز به جزیرهای میرسد و کمکم با حیوانات جنگل آنجا دوست میشود. آنها به او یاد میدهند که چطور از پس خودش بربیاید. او یاد میگیرد چطور با حیوانات دوست شود و ارتباط برقرار کند. بعد سر و کله جوجه غازی پیدا می٬شود. رز میخواهد او را پیش خودش نگه دارد و از او مراقبت کند اما شرکت سازنده رباتها متوجه غیبت رز میشوند. آنها رباتهای دیگری را به جزیره میفرستند تا رز را برگرداند. رز حضور رباتهای دیگر را تهدیدی برای حیوانات تلقی میکند و تصمیم میگیرد از آنجا برود. هرچند واقعا ماندن در جنگل پیش حیوانات را ترجیح میدهد…
از متن کتاب :
مغز کامپیوتری ربات راه افتاد. برنامههایش یکییکی فعال شدند. بعد، همانطور که هنوز توی جعبهاش بود، شروع کرد به حرفزدن.
«سلام! من رُزام سری ۷۱۳۴ ۱ هستم، ولی میتوانید رُز صدایم کنید. تا زمانیکه سیستم رباتیام فعال میشود، میتوانم درباره خودم صحبت کنم.
وقتی کاملاً فعال بشوم، میتوانم حرکت کنم، صحبت کنم و یاد بگیرم. خیلی راحت میتوانید کاری به عهدهام بگذارید تا انجامش بدهم. به مرور، برای انجامدادن کارها، راههای بهتری پیدا میکنم و ربات بهتری میشوم. هیچوقت توی دست و پای شما نمیآیم و ربات مرتبی هستم. از وقتی که برایم گذاشتید، ممنونم. الان کاملاً فعال هستم.»
حتماً میدانید که رباتها، درک درستی از احساسات ندارند. حداقل آنطوری که حیوانها میفهمند، رباتها احساسات را نمیفهمند. با این حال، همانطور که رُز توی جعبه دربوداغانش نشسته بود، حسی شبیه به کنجکاوی داشت. خیلی کنجکاو بود بداند آن توپ گرم نورانی که به پایین میتابد، چیست؛ برای همین مغز کامپیوتریاش به کار افتاد و نور را تشخیص داد؛ خورشید بود.
حس کرد بدنش نور خورشید را جذب میکند. هر دقیقه که میگذشت بیشتر حس میکرد سرحال شده است. وقتی باتریاش خوبِ خوب پر شد، به اطرافش نگاهی انداخت و متوجه شد توی یک جعبه، بستهبندی شده است. رُز خواست دستش را حرکت دهد، ولی فهمید که دستهایش را با سیم بستهاند. بیشتر زور زد. صدای هوووووومِ موتورهای دستش، بلندتر شد و بعد، سیمها کنده شدند. دستهایش را بالا برد و جعبه را پاره کرد. درست مثل جوجهای که تخمش را میشکند و بیرون میآید، رُز هم پا به دنیا گذاشت.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.