چرایی پیوستن به داعش از سوی عاطفی ­ترین قشر جامعه یعنی زنان، «آسنه سیر ستاد» خبرنگار نروژی را بر آن داشت تا با خلق اثر زیبای «دو خواهر»، زندگی واقعی خانواده‌ای نروژی را به تصویر بکشد که زندگی سرشار  از آرامش و لذتشان را درپی اتفاقاتی ساده اما عمیق، دچار تغییر و تباهی می­کنند. این دگرگونی با یک ایمیل ساده اما با محتوایی عجیب از سوی  خواهران فراری  به پدر، شروع می­شود: « … به مسلمانان حمله شده و باید کاری کنیم. ما می­خواهیم به مسلمانان کمک کنیم و تنها کاری که واقعاً می­توانیم انجام دهیم این است که در خوشی و غم با آن­ها شریک باشیم. ماندن و فرستادن پول کافی نیست. با این فکر تصمیم گرفتیم به سوریه برویم و…». جدال «صادق» و دخترانش به نتیجه نمی ­رسد و استدلال عاجزانه ­اش در مورد بهشتی که زیر پای مادر و رضایت اوست با این جمله که بهشت با خشنودی خدا به دست می ­آید، شکست می ­خورد.  این­گونه «لیلا» و «آیان» بدون رضایت پدر و مادر خود را به ترکیه و سپس سوریه می ­رسانند. پدر بی قرار است و تنها راه آرامش او پیدا کردن آن­هاست. او به دنبال گم­شدگان خود راهیِ مسیری پُر پیج و خم می­ شود تا آخرین تلاش­ های عاشقانه­ اش را نسبت به خانواده ­ی خود به اثبات برساند.

درمیان اضطراب تلخ پدر و مادر، نویسنده نقبی به روزهای گذشته ­ی دختران نروژی زده تا شاید راحت ­تر بتواند این تحول دخترانه را موشکافی کند. با این همه روزهای پر هیجان داستان زمانی است که پدر همراه همسرش «سارا» منتظر خبر روشنی از دخترانشان‌ هستند. این تعلیق تا آخر کتاب خواننده را همراهی می‌کند و فقط تماس‌های گاه‌گاهشان کورسویی است که این اضطراب را ملایم می‌کند. مطابق آنچه در این کتاب گزارش می‌‌شود نشان دادن یک خوشبختی کامل شروع جذب افرادی مانند این خواهران نروژی توسط گروه ­های افراطی مانند داعش است:

«… خوش آمدید به شهر رؤیاها، به زندگی بی‌نقصی که همه چیز در آن مجانی است  از همه مهم‌تر، در آخر به بهشت خواهید رفت.»