«دنده لج» داستانی پرکشش و تعلیق از رویارویی یک پدر با فرزند جوان و سرکش خود که در اوج دروه بلوغ و جوانی به دلیل اختلاف سلیقه فکری و فرهنگی از منزل فرار کرده و پدر را برای رفع این اختلاف به فکر فرو برده است. پدر در کشاکش این اختلاف فکر با پسر به پیشنهاد دوستی قدیمی شروع به مرور خاطرات خود می کند تا پرده از یک شباهت بردارد. شباهتی که بر اساس آن عنوان می شود که پسر او کپی ناخوانای اوست و او به تکاپوی کشف معنای این عبارت می افتد و به دنبال همین کار است که قدم به مرور خاطراتی تلخ از نوجوانی خود می گذارد و خاطراتی را مرور می کند که به اصطلاح، سر او را به سنگی زده است که دوست ندارد برای فرزندش هم تکرار شود.
داستان بلند «دنده لج» رگه های ضعیفی از طنز را در بطن داستان خود تنیده دارد و در کنار آن بدون استفاده از تکنیک های روایی و با تکیه بر فرم روایی داستان پرداز و تقویت این وجه توانسته اثری را رقم بزند که مخاطب برای مرور و خوانش آن با سختی و ناخوشایندی همراه نشده و در پایان نیز با توجه به موضوعی که محل دغدغه صاحب اثر بوده است او را با رضایتی مبتنی بر محتوایی که در دل متن به دست او رسیده است همراه کند.
فهیمه –
موصوع کتاب و بیان ان جالب توجه است