پرواز با پاراگلایدر
پرواز با پاراگلایدر قیمت اصلی: 30,000 تومان بود.قیمت فعلی: 25,500 تومان.
بازگشت به محصولات
لطیف مثل پرنیان
لطیف مثل پرنیان قیمت اصلی: 115,000 تومان بود.قیمت فعلی: 97,750 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

در هیاهوی سکوت

در هیاهوی سکوت

قیمت اصلی: 35,000 تومان بود.قیمت فعلی: 29,750 تومان.

(دیدگاه کاربر 1)
قیمت پشت جلد:35,000 تومان
نویسنده

ناشر

موضوع

،

قطع کتاب

نوبت چاپ

سوم

سال انتشار

1399

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
29,750 تومان 28,000 تومان 26,250 تومان 24,500 تومان

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 35,000 تومان بود.قیمت فعلی: 29,750 تومان.

در انبار موجود نمی باشد

QR Code
قیمت پشت جلد:35,000 تومان

با خرید این محصول 3 سکه معادل 595 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

کتاب در هیاهوی سکوت روایت زندگی دانشجوی پیروی خط امام و رییس ستاد لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله(ص) شهید عباس ورامینی است که جواد کلاته عربی بر اساس پژوهش‌هایش در زندگی این شهید به رشته تحریر درآورده است.

درباره کتاب در هیاهوی سکوت:
کتاب در هیاهوی سکوت شرح حال زندگی عباس ورامینی است از دوران زندگی‌اش. این کتاب مجموعه ای از خاطرات و مصاحبه‌ها و خاطرات اطرافیان او و تاثیر او بر دیگران و سرنوشتش. کتاب کمک می‌کند خواننده با واقعیت زندگی این فرد بزرگوار آشنا شود.

از متن کتاب:
بعد از مدت کوتاهی آتشِ روی ما خیلی شدید شد. آنقدر که هر لحظه ممکن بود یکی از خمپاره‌ها بخورد توی سنگر و همه‌مان درجا شهید شویم. توی همین گیر و دار بودیم که یک نفر دولادولا به طرف سنگر ما آمد. وضعیت آتش طوری نبود که بهش بگوییم بیا، نیا، جا داریم یا جا نداریم. من که نشناختمش. کلاه پشمیِ تیره‌رنگی سرش کرده بود و ریش‌های خیلی پُری داشت. یک شال هم دور گردنش پیچیده بود.

من و حسین جا باز کردیم و آن غریبه خودش را بدون معطلی انداخت توی سنگر. هیچ صحبتی هم بین ما رد و بدل نشد؛ نه سلام و علیکی و نه چیزی. شاید جا داشت ازش بپرسیم چطوری توی آن وضعیت آمده آنجا و اصلاً چرا آمده؟ اما به هیچ‌وجه جای این حرف‌ها نبود. به علاوه اینکه حاج‌آقا با تمام وجودش درگیر هدایت آتش بود؛ آنقدر که حتی برای اصابت خمپاره‌های نزدیکِ سنگر هم سرش را نمی‌دزدید. بین آن غریبه با من و حسین و حاج‌نجفی، فقط یک نگاه رد و بدل شد. بعد هم خودش را کشاند به سمت سکوی چپ سنگر و روبه‌روی حاجی نشست.

بریده هایی از این کتاب

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

هنوز بریده ای از این کتاب ارسال نشده است.
با ارسال بریده کتاب، سکه دریافت کنید!