رمان دختری در قطار، رمانی دلهرهآور به قلم نویسندهی بریتانیایی، پائولا هاوکینز است که نخستین بار در سال 2015 منتشر شد. این اثر پس از انتشار، به سرعت در صدر کتابهای پرفروش نیویورکتایمز قرار گرفت و توانست رکورد فروش کتاب مشهور هری پاتر را نیز بشکند.
در یک نگاه کلی، میتوان دو گونه رمان را از هم متمایز کرد: گونهی نخست رمانهای حادثهمحورند. در این رمانها، آنچه اهمیت دارد پیرنگ مهیج و خط داستانیِ پر افت و خیز است. گونهی دیگر، رمانهای شخصیتمحور نامیده میشوند. در رمانهای شخصیتمحور، تکیه نه بر حوادث بیرونی، بلکه بر زندگی درونی شخصیتهای داستانیست. نویسنده در این نوع از داستانها، بیش از هر چیز، در پی کاوش در روان کاراکترهاست. رمان دختری در قطار از معدود آثاریست که در عین برخورداری از روایتی جذاب و پرکشش، شخصیتپردازیِ دقیق و هوشمندانهای نیز دارد. به طوری که میتوان این رمان را، متعلق به هر دو ژانر “دلهرهآور” و “روانشناسانه” دانست.
این کتاب در ژانر دلهرهآور و معمایی نوشته شده است. هنر نویسنده در این است که توانسته ماجرایی جنایی را با فضایی عاطفی و احساسی همراه کرده و اثری متفاوت و تاثیرگذار خلق کند. میزان استقبال از این کتاب تا حدی بود که خیلی زود توانست در کنار آثاری مانند «دختری با خالکوبی اژدها»، «اشیاء تیز» و «دختر گمشده» جایی برای خود باز کند. حتی سینمای غرب هم از این رقابت عقب نماند و فیلم قابل تحسینی با حضور بازیگران سرشناس و مطرح از این فیلم ساخت. حتی برای کسانی که علاقهای به داستانهای جنایی ندارند، خواندن این کتاب بهمعنی غرق شدن در فضایی مهآلود و پررمزوراز است، که با معماهای ذهنی و بازی با زمان، میتواند هر مخاطبی را به خود جذب کند. تاجایی که پس از خواندن این کتاب، احتمالا تا مدتها قطار کلمات و آدمهای داستان، مدام در ذهنتان میچرخد و همان حالوهوای غریب و مرموز را زنده میکند.
کتاب، داستان زنی به نام راشل را روایت میکند که در وجوه مختلف زندگی خود با شکست مواجه شده است. تام، همسر سابقش، او را به خاطر زنی دیگر ترک کرده است، و او که در خود زیبایی و فریبندگی دیگر زنان را نمیبیند و همچنین، سخت از ناگواریهای عاطفیِ پیشین خود رنجیده است، بیاختیار به الکل و رویا پناه میبرد. راشل، در حالی که هر روز با قطاری به لندن میرود، متوجه زوجِ ظاهرا شاد و سرخوشی میشود، و همین بهانهای به او میدهد برای خیالبافی و حسادت. در همین بین، روزنامهها خبر گم شدن زنی به نام مگان را منتشر میکنند؛ مگان، معشوقهی تام است. آیا راشل در این میان تقصیری داشته است؟ سرنوشت این زن گمشده، چه ارتباطی به ازدواج ناموفق تام و راشل دارد…؟
پائولا هاوکینز از خلال روایت داستانی پیچیده و مرموز، ماهرانه به واکاوی سویههای تاریک و روشنِ کاراکترهای رمان خود میپردازد. شخصیتهای کتاب دختری در قطار، کم و بیش، شبیه همان آدمهاییاند که هر روزه با آنها برخورد میکنیم. مردان و زنانی که اسیر ناملایمات زندگی، خیانتها و ناراستیهای دیگران و البته ضغفهای اخلاقی خود هستند و برای فرار از وضعیت دشواری که در آن قرار دارند، گاه دست به اعمالی میزنند که موقعیت آنها را به مراتب سختتر میکند. یکی از وجوه متمایزکنندهی این رمان، فرمِ بدیع آن است. دختری در قطار، از یادداشتهای پراکندهای تشکیل شده که هر یک تاریخ و نویسندهای جدا دارند. به بیانی، داستان نه از زبان یک شخصیت، بلکه از زبان چند کاراکتر اصلی کتاب روایت میشود. این تعدد راوی ساختاری معماوار به کتاب بخشیده و خواننده را به شدت به کشف راز نهایی داستان ترغیب میکند.
در یک کلام، دختری در قطار رمانیست مملو از خون و جنون؛ داستانِ عشق و خیانت؛ کتابی که با دستمایه قرار دادنِ روایتی پر تنش، به تشریح وضعیت دشوار و پیچیدهی انسان در جامعهی مدرن میپردازد.
از متن کتاب :
آرامم. حس خیلی بهتری دارم؛ انگاری هر چیزی ممکن است. من رها هستم…
یک روز معلم دبستانم گفت که من همهکاره و هیچکارهام. آن موقع منظورش را نمیفهمیدم، تا اینکه همه چیز دستم آمد؛ دختر فراری، عاشق دلباخته، همسر، پیشخدمت، مدیر گالری، پرستار بچه و چند مورد دیگر مثل اینها. چه کسی میداند فردا چه چیزی میشوم؟ واقعا منظورم این نیست که آرام هستم؛ کلمات همینطوری از دهانم در آمد.
علی –
ابتدای داستان کمی کسل کننده ولی بعد گذشت یک سوم داستان عناصر غافلگیری و جذابیت نمود خود را پیدا میکنند و شما رو تا پایان داستان همراهی میکنند
محمد….. –
این داستان جذابیت خاصی داره بعضی قسمت ها داستانی معمایی میشه و بعضی بخش ها وهم آور ارزش خوندن داره