در مجموعه «داستان یک پرستار» آثاری از نویسندگانی چون پیتر بایدا، دیوید فاستر والاس، شارلوت فوربس و… به چشم میخورد. در میان داستانهای این کتاب میتوان چند پدیده تاریخی و انسانشناختی را رصد کرد که نویسندگانش در واپسین سال از قرن بیستم به آن توجه نشان داده و حتی میتوان از آنها به طلیعه قرن بیست و یکم نیز نگاه کرد.
دور شدن از ظاهر حوادث و رویدادها و انسان به عنوان شکل دهنده یک حادثه و حرکت به سمت متن و عمق رویدادها و انسان؛ یکی از این دست رویدادهاست. نویسندگان این کتاب نشان دادهاند که با گذر از فرم روایت و خو کردن به سادگی بیش از اندازه در بیان، مسائلی مهمتر از فن روایت که شاید بشود از آن به عنوان توصیف ذات و درون آدمی در بستر رویدادهای اجتماعی یاد کرد، توجه نشان دادهاند.
این کتاب ما را به مکانهایی بس جذاب میبرد؛ به رودخانه کلرادو و هیجان عبور از گذرگاهها و تندآبها؛ به کشور فیجی، جایی که یک زن بومی تحصیل کرده بین سبک زندگی غربی و سنتهای قدیمی گیر افتاده است؛ به فرزنو در کالیفرنیا، جایی که یک کارگر ایتالیایی نومید از کشت و زرع برای رهایی به حفاری پناه میبرد.
همچنین خلق نگاهی تازه به ماجراهای پرتعلیق جنایی و یا مرگ نیز در این داستانها بسیار قابل توجه و اعتناست و نشان از نوعی دگردیسی فکری و ذهنی در میان نویسندگان انگلیسی زبان در ابتدای قرن بیست و یک دارد. این مساله درکنار توجه پررنگ به حضور سایر اقوام و ملیتها در داستانهایی که زمینه اصلی رخداد آنها در آمریکاست نیز نوعی نگاه تازه به جهانی شدن فرهنگ و مناسبات آدمها را تداعی میکند.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.