کتاب در چهار بخش حادثه منا را شرح می دهد. از زبان شاهدین که روز عید قربان آن حادثه را از نزدیک لمس و تجربه کرده اند؛ از زبان همسفرها که همراه با عزیزانشان به این سفر رفته و تنها به خانه شان بازگشته اند؛ از زبان گروه تفحص شهدا که از اولین لحظات حادثه مشغول امدادرسانی بوده و تا آخرین فرصت به دنبال شهدا مشغول جست و جو بوده اند و در پایان از زبان خانواده شهدا، که در ایران حوادث بعد از این فاجعه را روایت می کنند.
هر کدام از روایت های موجود، بخشی از پازل بزرگی هستند که در نهایت همه سوال های ممکن را تا حدی در رابطه با این اتفاق شرح می دهند.
از متن کتاب :
«یک نفرشان هم مدام توی بلندگو میگفت: «ارجاع» یعنی برگردید. از کجا باید برمیگشتیم؟ راهی برای برگشتن نبود. از انتهای خیابان هم مدام جمعیت به داخل تزریق میشد.اوضاع داشت بغرنجتر میشد. صدای نالهها و استغاثهها بلندتر شده بود. خیلیها از کشورهای دیگر این سفر را خانوادگی میآیند. با بچههای کوچکشان حتی. بعضیها التماس میکردند به بچهشان کمک کنیم، پسری نشسته بود بالای سر پدرش و بادش میزد. به زبان عربی التماس میکرد به او کمک کنند.اقبال جمعیت برای بالا رفتن از چادرها بیشتر شده بود. خیلیها با هزار بدبختی تا نیمه خودشان را میکشیدند و همان دم که باید میرفتند روی سقف چادرهای سفید؛ کم میآوردند. خم میماندند روی نردههای فلزی داغ و گاهی تیز. تعادلشان را از دست میدادند. میافتادند پایین روی جسد زواری که کمی قبل از آنها برای این کار تلاش کرده بودند و ناکام مانده بودند. کافی بود یکی از آنها که داشت از چادرهای پشت سرم بالا میرفت بیافتد روی من… »
علی –
خیابان 204» به سبک کارهای مستندنگاری، به سراغ اولین شاهدان ماجرا رفته تا آنچه را که در آن روز رخ داده بدون واسطه روایت کند. کتاب در واقع مجموعهای است از روایت شاهدان عینی از فاجعهای که هنوز بعد از گذشت قریب پنج سال، چرایی وقوعش برای بسیاری روشن نیست
فاطمه –
کتاب خوبی در زمینه حادثه منا هستش.
با خوندن هرکدوم از روایت ها، وقتی خودمو جای افرادی میذاشتم که عزیزشونو اینطور از دست دادن، فقط میتونستم گریه کنم…