رهبر عزیز
رهبر عزیز قیمت اصلی: 85,000 تومان بود.قیمت فعلی: 59,500 تومان.
بازگشت به محصولات
قدرت بدی
قدرت بدی قیمت اصلی: 159,000 تومان بود.قیمت فعلی: 111,300 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

خواجه تاجدار

خواجه تاجدار

قیمت اصلی: 1,350,000 تومان بود.قیمت فعلی: 945,000 تومان.

(دیدگاه کاربر 1)
قیمت پشت جلد:1,350,000 تومان
نویسنده

مترجم

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

دوم

سال انتشار

1399

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 1,350,000 تومان بود.قیمت فعلی: 945,000 تومان.

در انبار موجود نمی باشد

ناموجود

این کتاب در حال حاضر موجود نیست، اما می توانیم آن را با درخواست شما تامین کنیم و از طریق پیامک با خبرت کنیم!
از طریق دکمه زیر درخواست تامین فوری رو به همراه ثبت تلفن همراه انجام بده.


QR Code
قیمت پشت جلد:1,350,000 تومان

با خرید این محصول 95 سکه معادل 18,900 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 1,000,000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

«خواجۀ تاجدار» یک روایت داستانی جذاب از رخداد‌های تاریخی ایران در برهه‌ای حساس است. برشی داستان گونه از رخدادهای تاریخی ایران از زمان مرگ نادرشاه افشار تا پایان حیات آقا محمد خان قاجار.

وزن 1790 گرم
نویسنده

مترجم

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

دوم

سال انتشار

1399

تعداد صفحه

1214

جلد کتاب

جلد سخت

زبان کتاب

فارسی

5
1 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
0
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
0
محتوای مفید و آموزنده
0

1 دیدگاه برای خواجه تاجدار

پاکسازی فیلتر
  1. کیوان حسینی

    یکی از بهترین کتاب های ذبیح الله منصوری ولی نمیدونم تا چه حدی بر اساس واقعیت های تاریخی هست ولی به نظرم این کتاب رو حتما بخونید

دیدگاه خود را بنویسید

بریده هایی از کتاب خواجه تاجدار

اگر کتاب "خواجه تاجدار " را مطالعه کرده اید، بریده هایی از متن آن را با دیگران به اشتراک بگذارید!

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

جیران آن‌قدر که از ستارهٔ دنباله‌دار می‌ترسید از نادرشاه بیم نداشت و شاید از این جهت که پیوسته در بیابان زندگی کرده بود و سواری و تیراندازی را می‌دانست از نادرشاه احساس بیم نمی‌کرد و قبل از اینکه باردار شود و او را از سواری منع کنند سوار بر اسب می‌شد و با تفنگ کلبی در حال تاخت نشانه می‌زد یعنی کاری می‌کرد که بسیاری از مردان اشاقه‌باش نمی‌توانستند بکنند و تفنگ کلبی را دو نفر از استادان تفنگ‌ساز انگلیسی در ایران رایج کرده بودند و از این جهت آن را کلبی (کلب به معنای سگ) می‌خواندند که چخماق تفنگ چون سر سگی بود و وقتی چخماق فرود می‌آمد یک چاشنی را آتش می‌زد و احتراق چاشنی سبب خالی شدن تفنگ می‌گردید.

جیران گفت: من نمی‌توانم یک چادر روی سر خود بیندازم که تا نوک پای مرا پوشاند. من از کودکی آزاد زندگی کرده‌ام و پیوسته روی من، گشاده بوده و تو خود به من گفتی مقدس‌تر از حریم کعبه جایی در جهان وجود ندارد معهذا زن‌ها در حال زیارت کعبه، با اینکه در احرام هستند باید روی خود را بگشایند، درصورتی‌که غیر از زن‌ها، ده‌ها هزار مرد، مشغول زیارت می‌باشند.
با این وصف چگونه انتظار داری که من بعد از ورود به استرآباد خود را مثل زن‌های استرآبادی بکنم و از سر تا پای خود را بپوشانم.
از این گذشته من اگر چادری بر سرم بیندازم علاوه بر اینکه نمی‌توانم جلوی پای خود را ببینم احساس خفگی می‌کنم.
محمدحسن خان گفت: من نگفتم تو بعد از ورود به استرآباد چادر به سر بینداز و هیچ یک از زن‌های طایفه ما چادر به سر نمی‌اندازند تا تو این کار را بکنی و فقط گفتم بعد از اینکه در خانه سید مفید جا گرفتی کمتر آمد و رفت کن تا اینکه بر سر زبان‌ها نیفتی.

قبل از اینکه محمدحسن خان از همسرش جدا شود به او گفت که اسم پسرش را محمد بگذارد زیرا نزد خداوند هیچ نامی زیباتر از محمد نیست و دیگر اینکه بعد از ورود به خانهٔ سید مفید تا آنجا که ممکن است کمتر تظاهر و آمد و رفت کند.

محمدحسن خان به همسرش گفت: حاکم استرآباد گرچه مردی است بی‌غرض اما هر چه باشد حاکمی است که از طرف نادرشاه گماشته شده و تو می‌دانی که نادرشاه با آنها خوب نیست و اگر تو در استرآباد با مردم رفت‌وآمد کنی حاکم نسبت به تو ظنین خواهد شد و تصور خواهد کرد تو از طرف من مأمور هستی که زمینه توطئه‌ای را فراهم سازی.