در محضرکلنل
در محضرکلنل قیمت اصلی: 25,000 تومان بود.قیمت فعلی: 21,250 تومان.
بازگشت به محصولات
حماسه کاوه
حماسه کاوه قیمت اصلی: 43,000 تومان بود.قیمت فعلی: 36,550 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

خاتون و قوماندان

خاتون و قوماندان

قیمت اصلی: 125,000 تومان بود.قیمت فعلی: 106,250 تومان.

(دیدگاه کاربر 8)
قیمت پشت جلد:125,000 تومان
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

سیزدهم

سال انتشار

1399

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
106,250 تومان 100,000 تومان 93,750 تومان 87,500 تومان

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 125,000 تومان بود.قیمت فعلی: 106,250 تومان.

موجود در انبار

QR Code
قیمت پشت جلد:125,000 تومان

با خرید این محصول 11 سکه معادل 2,125 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

شهید علیرضا توسلی فرمانده و بنیانگذار لشکر فاطمیون است. لشکری متشکل از مجاهدان افغان که در عملیاتهای بسیار حضور پررنگی داشت و در آزادسازی شهرهای مهمی همچون حلب نقشی کلیدی ایفا کرد. ابوحامد مردی بود که سالیان فراوانی را در جنگ و جهاد گذرانده بود. او در سال‌های نوجوانی بسیجی جبهه‌های دفاع مقدس بود و در دهه هفتاد شمسی در سرزمین مادری در مقابل طالبان جنگید اما مقصد نهایی او حریم زینبی بود و سرانجام پاداش سال‌ها دویدن در میدان‌های نبرد را با امضای سرخ شهادت دریافت نمود.

کتاب "خاتون و قوماندان" روایت عاشقانه و صادقانه همسر علیرضا توسلی ،ام‌البنین حسینی، از پانزده سال زندگی و دلدادگی است. مریم قربان‌زاده با حفظ امانت راوی خاطرات تلخ و شیرین این زوج مهاجر شده و با قلمی دلنشین و صمیمی روایتی جذاب تقدیم مخاطب کرده است. این اثر اینک توسط نشر ستاره‌ها به انتشار رسیده است. ام البنین حسینی دختری از سرزمین بامیان افغانستان است که جنگ و درگیری باعث می‌شود در کودکی با خانواده به ایران مهاجرت کند. زندگی آن‌ها به عنوان یک خانواده مهاجر با مشکلات و سختی‌های زیادی همراه است. پدرش از میان خواستگارهای فراوان ام البنین بر روی جوان مجاهدی دست می‌گذارد که از دار دنیا تنها خدا را دارد. زندگی این زوج مهاجر از همان ابتدا با دلتنگی و تنگدستی همراه است. علیرضا ماه‌های متمادی در افغانستان به جنگ مشغول است و ام البنین در ایران با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کند. اما عشق و صبری که این دو نثار یکدیگر می‌کنند کمک می‌کند از تمام این سختی‌ها تنها خاطره‌ای خوش باقی بگذارند. مجاهدت ام البنین در تمام این سال‌ها چیزی کمتر از جهادهای علیرضا ندارد. او در این پانزده سال مجبور می‌شود سه بار به افغانستان مهاجرت کند، زخم‌ها و دردهای یک مجاهد را تیمار کند و در بدترین اوضاع اقتصادی و در دوری همسر سه کودک خردسال را بزرگ نماید. "خاتون و قوماندان" تصویری ماندگار از انسان‌هایی است که در سخت‌ترین لحظات با قدرت ایمانی زیبایی می‌آفرینند. شیرمردان و شیرزنانی که برای امنیت و آرامش ما از عزیز‌ترین داشته‌های زندگی خود گذشتند.

 

در بخشی از این کتاب منحصربه‌فرد چنین می‌خوانیم:

"بارها این سخن علیرضا را برای خودم و آنها تکرار می‌کردم که ما در سه جبهه می‌جنگیم: «جنگ اول با خودمان است که هوای نفس را بکشیم و از تعلقات دنیا دل بکنیم؛ جبهه دوم جنگ با مزدوران اسرائیل و آمریکاست و جبهه سوم اینجاست؛ در شهر و کوچه و خانه‌های خودمان که به مردم ثابت کنیم ما برحقّیم و برای خدا می‌رویم». تأکید علیرضا این بود: «قِسم سوم جنگ، سخت‌تر است». من داشتم در جبهه سوم می‌جنگیدم، بدون آنکه فَیر کنم یا جراحت بردارم."

متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب خاتون و قوماندان

در مراسم چهاردهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در مشهد مقدس، تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «خاتون و قوماندان» روایت زندگی همسر شهید علیرضا توسلی فرمانده لشکر فاطمیون، منتشر شد.
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:

سلام خدا بر شهید عزیز علیرضا توسلی، مجاهد مخلص و فداکار و بر همسر پرگذشت و صبور و فرزانه‌ی او خانم ام‌البنین. حوادث مربوط به مهاجران افغان را که در این کتاب آمده است از هیچ منبع دیگری که به این اندازه بتوان به‌ آن اطمینان داشت دریافت نکرده‌ام. برخی از آنها جداً تاثیرگذار است، ولی از سوی دیگر حرکت جهادی فاطمیون افتخاری برای آنها و همه‌ی افغانها است.

کتاب خاتون و قوماندان روایتی است عاشقانه و زیبا؛ ولی دردمندانه از زندگی شهید مدافع حرم، ابوحامد لشکر فاطمیون، علیرضا توسلی، از زبان همسر ایشان که نویسندۀ توانمند، مریم قربانزاده، آن را قلم زده است. شهید توسلی در سال 1394 به شهادت رسید. خواندن این کتاب را هم به همۀ دوستداران نظام و ولایت و عاشقان شهادت پیشنهاد می‌کنیم.
«قوماندان» در زبان فارسی دری و به لهجه‌ی افغانستانی به معنای فرمانده است و «خاتون» عنوانی است که «ابو حامد» همسر خود را با آن خطاب قرار می‌‌دهد...

وزن 310 گرم
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

سیزدهم

سال انتشار

1399

تعداد صفحه

334

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

شابک 9786002540768
5
8 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
0
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
0
محتوای مفید و آموزنده
0

8 دیدگاه برای خاتون و قوماندان

پاکسازی فیلتر
  1. علی

    کتاب روایت بسیار خوبی داره

  2. محمد امین

    ماجرای یه بنایی که فرمانده میشه و جالب که این شهید افغانی بود و تو اکثر جنگ های منطقه حضور داشته و به مبارزه علیه باطل پرداخته

  3. علی

    کتاب خوبی هست که ما رو آشنا میکنه بازندگی سخت مهاجران افغانستانی و مشکلاتی که دارن

  4. مریم (این محصول را خرید کرده است.)

    بعد از تقریظ رهبری بر این کتاب ، ذوق دارم هرچه زودتر کتاب را بخونم

  5. حمید درویشی شاهکلائی

    من اینو سال 99 خوندم. فارغ از موضوع اصلی کتاب، اطلاعات خوبی هم درباره افغانستان و مسائل مهاجران میده. ما واقعاً خیلی نژادپرستانه با برادران افغانستانی مواجه میشویم و این خوب نیست.

  6. محمدعلی

    کتابی با روایتی عالی و روان

  7. خانم

    بسیار خواندنی

  8. لیبل "خریدار محصول" محمدعلی (این محصول را خرید کرده است.)

    محتوی جذاب بود و عالی
    ممنون از نویسنده و زحماتشون

دیدگاه خود را بنویسید
قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
106,250 تومان 100,000 تومان 93,750 تومان 87,500 تومان
شناسه محصول: 63501 دسته: , برچسب: , , , , , , , , , , ,

بریده هایی از این کتاب

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

بارها این سخن علیرضا را برای خودم و آنها تکرار می‌کردم که ما در سه جبهه می‌جنگیم: «جنگ اول با خودمان است که هوای نفس را بکشیم و از تعلقات دنیا دل بکنیم؛ جبههٔ دوم جنگ با مزدوران اسرائیل و آمریکاست و جبههٔ سوم اینجاست؛ در شهر و کوچه و خانه‌های خودمان که به مردم ثابت کنیم ما برحقّیم و برای خدا می‌رویم». تأکید علیرضا این بود: «قِسم سوم جنگ، سخت‌تر است». من داشتم در جبههٔ سوم می‌جنگیدم، بدون آنکه فَیر کنم یا جراحت بردارم.

ظهر شد. برای نماز، فاطمه را صدا کردم. چند نفری گفتند: «حالا باشد بعد نماز می‌خوانید». گفتم: «نه! ما به‌خاطر همین چیزها خون دادیم»