کتاب «تپهی العیس» به بخشی از خاطرات و زندگی روحانی شهید مدافع حرم«میلاد بدری» میپردازد.
نویسنده در مقدمه کتاب مینویسد:
« وقتی قرار شد کتاب خاطرات شهید میلاد بدری» را بنویسم، مصاحبهها را از مؤسسهی «معراج اندیشهی پویا» گرفتم و همه را با دقت گوش کردم. او نه، فرمانده بود، نه مسئولیتی داشت. حتی با فرماندهان و مسئولان هم ارتباطی نداشت. زندگی ساده و بیآلایشی داشت، و من مانده بودم از این شهید ساده و روستایی چه بنویسم که جذاب باشد.
اغلب صبحها را با درس و کار میگذرانده. شب را هم به مسجد میرفته کاری که بعضی از ما هر روز میکنیم.
در بخشی از خاطرات مادر شهید، درباره چگونگی ورود به حوزه علمیه میخوانیم:« شب که به خانه برگشت، گرفته و ناراحت بود. فکر کردم برنامهی اردو لغو شده؛ اما وقتی سؤال کردم، فهمیدم بعضی از دوستان میلاد به او گفتهاند که به درد حوزه نمیخورد. بعضی از طلبهها و حتی شیخ طاهری هم همین نظر را داشتند. شیخ طاهری به میلاد گفته بود: «تو آدم تندخویی هستی. بهتره دور حوزه را خط بکشی و به دانشگاه بروی.»
میلاد اما تصمیماش را گرفته بود. گفت: «اگر این حوزه مرا قبول نکرد، در حوزهی دیگری ثبتنام میکنم. از دست همه دلگیر بود.
علی –
نقطه مثبت کتاب نثر روان آن است؛ به طوری که مخاطب را با لحظه لحظه زندگی این شهید همراه میکنه
علی –
شهیدی که مثل ما بوده و مثل ما زندگی کرده اما با ما فقط یک تفاوت داشته او کارهایش را فقط برای رضایت خدا میکرده. از هیچکس هم توقع تعریف و تمجید و تشکر نداشته. و فقط همین یک صفت کافی بوده تا او به جایی که میخواهد، برسد