«بگذار اسبت بتازد» داستان «حُرّ» است، داستان شخصیتی که تغییر و تکامل را برای مردم جهان به گونه ای شگفت آفرید. او معمای بزرگ انسانیت است که نویسندگان زیادی برای کشف او نگاشته اند و قلم زده اند. «محبوبه زارع» نیز از نویسندگان توانایی است که در این کتاب به شخصیت قهرمانِ هدایت یافته کربلا پرداخته است. کتاب از زبان حُر آغاز می شود. او با همدمی اسبش در کوفه بعد از قتل مسلم بن عقیل در فکر یک تصمیم بزرگ است که از سوی ابن زیاد به دوش او محول شده است. حُر حکایت خودش را با دو عنصر همراه یعنی اسب و مادر شروع می کند. اسب همراه و همسفر او است و بنا دارد در تمامی دو راهی های پیش رو به جای او تصمیم گرفته و بتازد و مادر نیز، پشتیبان عاطفی و نماد دعای خیر. از حزن مادرش نسبت به شهادت مسلم می توان فهمید که قهرمان داستان در دامان یک مادر پاک تربیت یافته است. داستان در نوزده بخش خواننده را همراهی می کند و قدم به قدم همراه حر و قصه اش پیش می رود.
بیان ادبی کتاب با تفاسیر و تحلیل های لحظه به لحظه، اثر را به هنری ترین شکل خودش نزدیک می کند. شک و تردید از اول قصه همراه حر است او دوست دارد همه چیز به خیر تمام شود به گونه ای که حسین(ع) سر به سلامت ببرد. رفتن حر به سمت امام در این کتاب، به گونه ای ادامه مأموریت مسلم بن عقیل در تلاش برای انصراف امام از آمدن به کوفه نشان داده شده است. در لحظه لحظه های کتاب افکار حر ریاحی، بازگو کنندۀ تاریخ است و در گام های اسبش گذشته ها و حقیقت را مرور می کند او با تاریخ به پیش می رود تا به لشکر امام حسین(ع) می ر سد.
« بیابان های کوفه را پشت سر می گذاشتیم و به پیش می تاختیم. من اما هر قدم، به عقب بر می گشتم:
به روزگار حکومت علی(ع) در کوفه!
به روزگار نوجوانی ام!
به عدالت علی(ع) که بر قدرت طلبان گران آمده بود.
به صفین و نهروان و جمل!
رزمیده بودم. بارها و بارها. جنگ را از آغاز جوانی در رکاب علی(ع) تجربه کرده بودم. تا امروز که هزار مرد تناور، سوار بر اسب های جنگی پشت سرم میان بیابان می تاختند.»
Mahdi –
به نظرم این اشعار از استاد اسفندقه میتونه بهتر این کتابو معرفی کنه
…. جنون تو را به مرادت رساند ناگاهان/عجب تشرف سبزی! جنون مریدت کرد
نصیب هر کس و ناکس نمی شود این بخت/قرار بود بمیری خدا شهیدت کرد ….
لیبل "خریدار محصول" ghaghalili (خریدار محصول) –
من اولین کتابی بود که از خانم زارع خوندم و واقعا قلم ایشون منو زمین گیر کرد، مدتها بود کتابی به این قوت قلم نخونده بودم. محتوای کتاب هم که عالی بود. من با بند بند کتاب اشک میریختم. بنظرم این کتاب جزو معدود کتابهایی بود که اهل بیت در اون حضور داشتن و بزرگ زادگی و احترامشون حفظ شده بود. خیلی لذت بردم
m.m.arabi2009.ir –
زیبا، ادبی، حسینی???
محمد –
تعریف زیادی از این کتاب شنیدم . امیدوارم بتونم بخونمش
متین –
خیلی ازش شنیدم به نظر خوب میاد
لیبل "خریدار محصول" maryam.khoshnejat69 (خریدار محصول) –
تعریف زیادی از این کتاب شنیده بودم. واسه همین خریدمش. و خدارشکر از خوندنش لذت بردم. قلم نویسنده عالی بود. ممنون ازشون
لیبل "خریدار محصول" batool.c (خریدار محصول) –
از خوندن این کتاب لذت بردم و خوشحالم که تو محرم خوندمش.
اگر کسی دنبال رمان قشنگ برای ماه محرم و صفر میگرده این کتاب و کتاب نامیرا رو بهش پیشنهاد می کنم.