آزادی و حیثیت انسانی
آزادی و حیثیت انسانی قیمت اصلی: 95,000 تومان بود.قیمت فعلی: 80,750 تومان.
بازگشت به محصولات
دیوید کبوتریان
دیوید کبوتریان قیمت اصلی: 98,000 تومان بود.قیمت فعلی: 83,300 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

باچان

باچان

قیمت اصلی: 120,000 تومان بود.قیمت فعلی: 102,000 تومان.

قیمت پشت جلد:120,000 تومان
نویسنده

مترجم

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

اول

سال انتشار

1401

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
102,000 تومان 96,000 تومان 90,000 تومان 84,000 تومان

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 120,000 تومان بود.قیمت فعلی: 102,000 تومان.

در انبار موجود نمی باشد

QR Code
قیمت پشت جلد:120,000 تومان

با خرید این محصول 10 سکه معادل 2,040 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

معلمی تازه کار برای تدریس به شهر ماتسویاما در جزیره ای کوچک و دور افتاده در ژاپن می رود این معلم جوان که از کودکی بی پروا و پرخاشگر بوده و خدمتکار سال خوردهی خانه او را «باچان یا ارباب کوچک صدا میکند حالا هم باید خودش را از دغل کاری و دورویی دیگر آموزگاران برهاند و هم از پس دانش آموزان شرور بربیاید.
موضوع اصلی باچان که یکی از محبوبترین رمانهای ژاپنی ،است اخلاقیات معاصر .است اما نویسنده به جای آنکه صراحتاً به این مسئله بپردازد با طنز و کنایه وضعیت انسان مدرن را در مواجهه با جنبههای سنتی جامعهاش نشان میدهد او از تجربیات دوران معلمیاش بهره میگیرد تا تضادهای فرهنگی میان مردمان شهرهای بزرگ و کوچک را نشان دهد باچان شخصیتی به یادماندنی است؛ ارباب) کوچکی که به هیچ قیمتی زیر بار نظم موجود و ارزشهای محافظه کارانه ی پیرامونش نمی رود.

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
102,000 تومان 96,000 تومان 90,000 تومان 84,000 تومان
شناسه محصول: 81004 دسته: , , برچسب: , ,

بریده هایی از این کتاب

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

پدرم هیچ‌وقت محبتی به من نشان نمی‌داد. مادرم هم همیشه برادر بزرگ‌ترم را ترجیح می‌داد. برادرم از شدت رنگ‌پریدگی ترسناک بود و دوست داشت صحنه‌هایی از نمایش‌های کابوکی را بازی کند، خصوصاً در نقش‌های مؤنث. پدرم هر بار چشمش به من می‌افتاد می‌گفت هیچ‌وقت چیزی نخواهم شد و مادرم می‌گفت نگرانِ آخر و عاقبتم است از بس خشنم. خب، درست است که واقعاً چیز خاصی نشدم اما وقتی به آن‌چه رقم خورده نگاه کنی، نگرانی‌ مادرم پر بیراه هم نبود. تا حالا توانسته‌ام خودم را از زندان بیرون نگه دارم، اما تقریباً چیزِ قابل‌عرضِ دیگری ندارم بگویم.
وقتی مادرم مریض بود، در واقع فقط دو سه روز مانده تا مرگش، وسط پشتک‌وارو زدن در آشپزخانه به اجاق خوردم و دنده‌هایم کبود شد. دردش امانم را بریده بود. مادرم خشمگین شد و گفت دیگر نمی‌خواهد ریختم را ببیند.