پری دخت
پری دخت قیمت اصلی: 110,000 تومان بود.قیمت فعلی: 93,500 تومان.
بازگشت به محصولات
اجاره نشین خانه الامین
اجاره نشین خیابان الامین: هشت سال معرکه سوریه با جمال فیض اللهی قیمت اصلی: 50,000 تومان بود.قیمت فعلی: 42,500 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

از چیزی نمی ترسیدم

از چیزی نمی ترسیدم

قیمت اصلی: 60,000 تومان بود.قیمت فعلی: 51,000 تومان.

زندگی نامه خودنوشت قاسم سلیمانی 1335 تا 1357

(دیدگاه کاربر 48)
قیمت پشت جلد:60,000 تومان
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

صد و بیست و ششم

سال انتشار

1399

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
51,000 تومان 48,000 تومان 45,000 تومان 42,000 تومان

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 60,000 تومان بود.قیمت فعلی: 51,000 تومان.

موجود در انبار

QR Code
قیمت پشت جلد:60,000 تومان

با خرید این محصول 5 سکه معادل 1,020 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

“از چیزی نمی ترسیدم” نخستین اثر چاپ شده توسط انتشارات «مکتب حاج قاسم» محسوب می‌ شود.

کتاب از چیزی نمی ترسیدم که از دست‌نوشته‌های شخصی شهید سلیمانی درباره دوران کودکی و زندگی در روستای ساده و زیبای قنات‌ملک کرمان شروع می‌شود تا به مبارزات انقلابی در سال ۵۷ می‌رسد و از زندگی پر فراز و نشیب مردی می‌گوید که بالاترین مقام نظامی کشور و شهیدی جای‌گرفته در قلب مردم بود.

در مقدمه کتاب ” از چیزی نمی ترسیدم” از زینب سلیمانی، دختر شهید، می خوانیم که:

 «صبح روز چهارشنبه ۲۶آذر۱۳۹۹، خداوند مهربان توفیق زیارتِ رهبر معظم انقلاب را که جانم فدایشان باد، روزی‌مان فرمود. دیدار معظمٌ‌لَه با اعضای ستاد بزرگداشت شهید قاسم سلیمانی و ما افراد خانواده‌اش بود.من، به‌نمایندگی از پدرم، برای ایشان هدیه‌ای برده بودم.

این هدیه، زندگی‌نامه‌ای بود به‌قلم حاج‌قاسم که قصد داشتیم به‌مناسبت سالروز شهادتش، در قالب کتابی منتشر کنیم.آنچه همراهم بود، در واقع ماکِت یا نمونه اولیه‌ای از کتاب بود.در پایان دیدار، متن را تقدیمِ آقا کردم. ایشان پرسش‌هایی درباره آن پرسیدند و این هدیه را با مِهر پذیرفتند.

چند روز بعد از آن دیدار و در دقایق پایانیِ نهایی‌شدن کتاب، متنی از دفتر رهبر معظم انقلاب به دستم رسید. ایشان منّت گذاشته و قبل از مطالعه، یادداشتی به یاد «سرباز وفادار» خود نوشته بودند. متنی بود پُر از عطوفت و بزرگواری که چون روح بر کالبدِ این کتاب نشست.»

متن این یادداشت به شرح زیر است:

بسمه‌تعالی

هر چیزی که یاد شهید عزیز ما را برجسته کند، چشم‌نواز و دلنواز است. یاد او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین گونه پاداش دنیایی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هم هرکدام وظیفه‌ای داریم. کتاب حاضر را هنوز نخوانده‌ام اما ظاهراً میتواند گامی در این راه باشد.

رزقناالله ما رزقه من فضله

سیّدعلی خامنه‌ای 99/10/7

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
51,000 تومان 48,000 تومان 45,000 تومان 42,000 تومان
شناسه محصول: 1998 دسته: , , , برچسب: , , , ,

بریده هایی از این کتاب

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

ما به‌دلیل مشغولیتِ شَدید و کارکردن‌های پیوسته، نه خوشی را حس می‌کردیم و نه سختی را. انگار هر دوی این، جزئی از وجود ما شده بود.

در همسایگی ما خانه‌ای بود که آه در بساط نداشت. مادرم که نان می‌پخت، بچه‌های او می‌ایستادند به تماشا. هنوز ایستادنِ آن دو دختر در ذهنم مجسّم است. مادرم چند دسته نان به آن‌ها می‌داد و این عمل هر روز تکرار می‌شد. بعضی وقت‌ها هم برادرم، حسین، ناراحت می‌شد و آن‌ها را دعوا می‌کرد؛ اما گرسنگی باعث می‌شد تکان نخورند تا دسته‌های نان را دریافت کنند!

چای می‌دادند؛ اما من و برادرانم، بنا به توصیهٔ پدرم، حق نداشتیم هر چیزی که اعتیاد می‌آورد، بخوریم؛ لذا چای و سیگار ممنوع بود. به‌جای آن، قند برمی‌داشتیم و قند می‌خوردیم که اساس چای است. بعداً به خانهٔ یکی از اقواممان برای کاری رفتیم. قوری‌اش روی آتش بود. بوی عطر چای و میخو پیچیده بود. گفت: «عمو چای می‌خوری؟» گفتم: «بله.» سه تا چای پُررنگ با قندِ بزرگ خوردم که هنوز مزه‌اش را در ذائقه‌ام دارم.

آن روز خیلی توجه نداشتم. بعداً فهمیدم در عشیرهٔ بزرگ ما، هیچ‌کس مثل مادر و پدرم مهمان‌نواز نیستند. همیشه در خانهٔ ما مهمان بود؛ درحالی‌که من و چهار خواهر و برادرِ دیگرم که دو تای آن‌ها از من بزرگ‌تر بودند، همیشه چشممان به جَوالِ آرد بود.

آن‌چنان با خوشی‌های ساده و عادی، و سختی‌ها عادت کرده بودیم که همهٔ این‌ها جزئی از زندگی ما بود و ما به‌دلیل مشغولیتِ شَدید و کارکردن‌های پیوسته، نه خوشی را حس می‌کردیم و نه سختی را. انگار هر دوی این، جزئی از وجود ما شده بود.

اساساً ورزش تأثیر زیادی بر اخلاق دینی من داشت و یکی از مهم‌ترین عواملی که مانع مهمی در کشیده‌نشدنم به مفاسد اخلاقی بود، به‌رغم جوان‌بودن، ورزش بود؛ خصوصاً ورزش باستانی که پایه و اصولِ اخلاقی و دینی دارد.