نوشتن مقدمه ای برای هر یک از آثار اسکات فیتزجرالد بسیار دشوار است، به ویژه برای رمان آخرین قارون که به دلایلی که توضیح خواهیم داد، اثری است پیچیده و به دلیل مرگ زود هنگام نویسنده پیش از نهایی شدن متن، رمانی است راز آلود. در این رمان وظیفه ی مهم نوشتن مقدمه به دوست نزدیک فیتزجرالد و منتقد سرشناس آمریکایی ادموندویلسن محول شد و او هم انصافا مفید و مختصر درباره ی این کتاب نوشت و حق مطلب را ادا کرد. من هم خالی از لطف ندیدم که به چند نکته اشاره کنم، آن هم برای خوانندگانی که شاید اولین بار باشد که اثری از فیتزجرالد می خوانند.
آخرین قارون
Earn 5 Reward Points58,000 تومان قیمت اصلی 58,000 تومان بود.49,300 تومانقیمت فعلی 49,300 تومان است.
وزن | 210 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | سوم |
سال انتشار | 1397 |
تعداد صفحه | 227 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
ناموجود
2 دیدگاه برای آخرین قارون
پاکسازی فیلتربرای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
وقتی آقای مارکوس را دیدم که جلوِ ساختمان مدیریت به سمت ماشینش هدایت میشد، پا سست کردم؛ چون آقای مارکوس برای گفتن هر حرفی، حتا یک شببهخیرِ خشکوخالی کلی وقت تلف میکرد. همانطور که منتظر ایستاده بودم متوجه صدای خوانندهٔ سوپرانو شدم که داشت میگفت «بیا! بیا! فقط تو را دوست دارم» و این را هی تکرار میکرد؛ این را خوب یادم مانده چون وقتی زلزله آمد هنوز داشت همین را تکرار میکرد. زلزله پنج دقیقه بعد اتفاق افتاد.
هیچوقت در یک استودیو سکوت کامل برقرار نیست. همیشه تکنیسینهای شیفت شب توی آزمایشگاه و اتاق دوبلاژ هستند و افراد پشتیبانی و حفاظت هم دوروبَر رستوران استودیو میچرخند. اما صداها باهم فرق دارند: صدای سیسِ تایرهای پُر، وزوز آرام موتور ماشینی که درجا ایستاده و صدای پُرطنین یک خوانندهٔ سوپرانو که پشت میکروفُن (برنامهٔ) شب میخواند. گوشهای دیدم مردی با چکمههای لاستیکی در یک نور سفید بسیار زیبا سرگرم شستن ماشینی است ــ مثل سرچشمهای وسط سایههای صنعتی و مُرده.
نُهِ شبِ یکی از شبهای جولای بود و هنوز هم چند سیاهیلشکر در فروشگاهِ روبهروی استودیو بودند. وقتی داشتم ماشینم را پارک میکردم، میتوانستم آنها را ببینم که روی دستگاههای بازیِ سکهای خم شده و مشغول بودند. جانی سوانسونِ۴۹ پیر با لباس نیمچهکابوییاش گوشهای ایستاده بود و با نگاه غمزدهاش زل زده بود به ماه. زمانی او هم مثل تام میکس۵۰ یا بیل هارت۵۱برای خودش توی سینما کسی بود ــ و حالا حتا حرف زدن هم با او تأسفآور بود و من سریع از خیابان رد شدم و رسیدم به درِ ورودی.
علی –
لحن طنز و نقادانه و افشای وقایع پشت پرده ویژگیهایی است که آخرین قارونفیتزجرالد را ممتاز کرده است.
علی –
کشف و درک] ارتباط بین گتسبی بزرگ و آخرین قارون هنگامِ خواندن این دو اثر بسیار ارزنده است زیرا برخی کارهایی را نشان میدهند که فیتزجرالد قصد داشت آن را در آخرین قارون انجام دهد