از آن پس، طایبله دیگر تنها ماند. زود پا به سن گذاشت. از گذشتهها برایش هیچ نمانده بود، الا رازی که نه هرگز میشد به زبان آورد و نه کسی آن را باور میکرد. رازهایی هستند که دل نمیتواند آنها را با لب در میان بگذارد. آدمی این رازها را با خود به گور می برد. درختان بید آنها را زمزمه میکنند و کلاغها آنها را به قارقار میگویند و سنگ لحد در سکوت از ایشان حرف میزند، اما به زبان سنگها. مردگان روزی برخواهند خاست، اما رازهایشان تا انقراض نسل بشر برای قضاوت نزد قادر مطلق خواهند ماند.
زینگر اگرچه در عصری میزیست که دوران اوج نوآوریهای هنری و جاهطلبیهای مهارگسیختهی جریانهای آوانگارد بود، بنا به تصریح خودش تمایل چندانی به تجربهگرایی در هنر نداشت و از پذیرفتن نقش تعلیمی و تبلیغی و ایدئولوژیک هم سر باز میزد. او مدعی بود نقش و کارکرد ادبیات در سرگرم کردن مردم از عهد باستان تا زمان وی را نمیتوان و نباید رها کرد. بنا به تعبیر خودش: «هیچ عذری ادبیات ملال آور را توجیه نمیکند.»
آخرین شیطان
Earn 11 Reward Points125,000 تومان قیمت اصلی 125,000 تومان بود.106,250 تومانقیمت فعلی 106,250 تومان است.
وزن | 216 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | دوم |
سال انتشار | 1399 |
تعداد صفحه | 184 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9789642092956 |
1 عدد در انبار
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
تجربه نشان داده است که از بین همهی تلههایی که ما استقاده میکنیم، سه تایشان بیبروبرگرد جواب میدهند – شهوت، غرور و طمع. هیچکس نیست که بتواند از هر سه اینها قسر دربرود، تو بگو حتی خود حاخامِ تسوتس. از این سه، تور غرور از همه محکمتر است. تلمود میگوید عالِم و فقیه نمیتواند بیش از یکهشتمِ یکهشتم عُجب را با خود داشته باشد. اما خب، علما معمولاً از سهمیهی مجازشان تجاوز میکنند.
اصولاً حتی وقتی ذرهای از حقیقت آشکار نمیشود، آدمها به پذیرفتن بزرگترین دروغها هم تن میدهند. خود حقیقت هم معمولا چنان پنهان میشود که هرچه بیشتر دنبالش بگردی، از دستت دورتر میشود.
دیگر هیچ هوس دنیویای در سر نداشت. دلش تنها برای یک چیز پر میکشید: دانستن حقیقت.
در قدیمالایام، در هر نسل چند تنی بودند که من، شیطان، نمیتوانستم از طرق معمول آنها را فریب دهم. نهتنها وسوسه کردن آنها به جنایت، شهوت یا سرقت محال بود، بلکه حتی نمیشد خاطرشان را از خواندن شرعیات منصرف کرد. تنها یک راه برای وصول به آن شور و سودای درونی این اوتاد و ابدال وجود داشت: عُجب و غرور.
کتاب باید پردههای دل آدم را بلرزاند، وگرنه حیف وقت که برای خواندنش بگذاری.
در مقام یک شیطان، شهادت میدهم که دیگر شیطانی باقی نمانده است. وقتی انسان خودش شیطان است، دیگر چه نیازی به شیطان؟ چرا باید کسی را که نزده میرقصد به گناه ترغیب کرد؟ من آخرینِ ترغیبکنندگان هستم.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.