

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید


آبنبات هل دار
آبنبات هل دار
185,000 تومان قیمت اصلی: 185,000 تومان بود.157,250 تومانقیمت فعلی: 157,250 تومان.
نویسنده | |
---|---|
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ |
دوازدهم |
سال انتشار |
1394 |
1-10 | 11-20 | 21-100 | 101+ |
157,250 تومان | 148,000 تومان | 138,750 تومان | 129,500 تومان |
برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
185,000 تومان قیمت اصلی: 185,000 تومان بود.157,250 تومانقیمت فعلی: 157,250 تومان.
در انبار موجود نمی باشد
مشاهده QR CODE

با خرید این محصول 16 سکه معادل 3,145 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!
ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان
امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ
کادوپیچ
برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)
هر داستانی یک راوی دارد؛ گوینده ای که جریان یا جریان هایی را نقل می کند. گویندۀ داستان «آبنبات هل دار» راوی قهرمانی است که با فاصلۀ زمانی از اصل رویدادها، اکنون از زاویۀ دید درونی، اتفاق ها و ماجراهای مربوط را نقل می کند. از این منظر و با توجه به توضیح ابتدایی کتاب در مورد واقعی نبودن داستان «آبنبات هل دار»، به نظر می رسد مؤلف از خاطره گونگی داستان به طور ماهرانه ای به عنوان یک تمهید در ایجاد باورپذیری این روایت بهره برده است؛ به طوری که فضای نوستالوژیک و خاطره انگیز داستان ـ که سرشار از عناصر آشنای دهۀ شصت، اعم از سریال ها، فیلم های سینمایی و کارتونی… و حتی شایعات این دهه چون وجود درصدی از طلا در سکه های پنج تومانی است ـ به علاوه لحن صمیمی و سادۀ راوی در بستر طنز ملایم اما مؤثر این داستان، همراهی پیوستۀ مخاطب را تا انتهای داستان با «مهرداد صدقی» در پی دارد.
یشترین توفیق مهرداد صدقی در «آبنبات هل دار» در این است که راوی ـ به رغم بُعد زمانی و حتی مکانی با روایت ـ واقعاً از دل وقایع و داستان با مخاطب حرف می زند. او توانسته به خوبی موقعیت شخصیت ها را در دل حوادث بازیافت کند؛ بنابراین، داستان به رغم طنز درونی اش، بسیار موثق به نظر می رسد و حتی همین بیان طنز، هم افزایی مؤثری با سایر تمهیدات اثر داشته است.
وزن | 470 گرم |
---|---|
نویسنده | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ |
دوازدهم |
سال انتشار |
1394 |
تعداد صفحه |
416 |
جلد کتاب |
شومیز |
زبان کتاب |
فارسی |
23 دیدگاه برای آبنبات هل دار
پاکسازی فیلتربرای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.

مهرداد صدقی، یک نویسنده طنزنویس معاصر ایرانی است که توانسته است در جشنوارههای ادبی و هنری معتبر، جایگاه ویژهای کسب کند. از آثار برجسته او میتوان به چهارگانه "آبنبات هلدار"، "آبنبات پستهای"، "آبنبات دارچینی" و "آبنبات نارگیلی" اشاره نمود.
مهرداد صدقی در ماه مرداد سال 1356 در شهر بجنورد به دنیا آمد و در یک خانواده پرجمعیت بزرگ شد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در شهر بجنورد به پایان رساند و سپس برای ادامه تحصیل در رشتهی صنایع چوب و کاغذ به دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان رفت. مهرداد صدقی تا مقطع دکترا در مسیر تحصیلی خود پیش رفته و تحصیلات عالی خود را در این رشته ادامه داد. در حال حاضر، وی به عنوان عضو هیئتعلمی دانشگاه گنبد کاووس فعالیت میکند و مسئولیت مدیریت کتابخانه این دانشگاه را بر عهده دارد.
مهرداد صدقی یک نویسنده بسیار موفق و پرفروش است. برخی از کتب او به بیش از صد هزار جلد فروش رسیده و تکراراً منتشر شدهاند. او با طراحی داستانهای طنزناک و جذاب، مخاطبان زیادی را جلب کرده و جایگاه ویژهای در ادب ایران کسب کرده است.
1-10 | 11-20 | 21-100 | 101+ |
157,250 تومان | 148,000 تومان | 138,750 تومان | 129,500 تومان |
بریده هایی از این کتاب
متن ارسال بعد از بررسی تایید و منتشر خواهد شد.
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
-
ریحانه
تاریخ به ما میآموزد که هیچکس از تاریخ نمیآموزد
-
مریم
وقتی کاری میکردم و دستم رو میشد، از زیر نگاههای مامان میتوانستم فرار کنم، از پسِ پسگردنیهای ملیحه برمیآمدم، در برابر تنبیه و تحریم پول هفتگی از سوی آقا جان پوستکلفت شده بودم، اما در مقابل نیشخندهای بیبی بهشدت آسیبپذیر بودم. لبخند مرموزش کمر هر پوستکلفتی را میشکست، چه برسد به من. بدیِ بیبی این بود که مستقیم چیزی نمیگفت؛ اما از نگاهش یک کتاب حرف تمسخرآمیز بیرون میآمد.
-
مریم
بیبی میگفت: «من مِگم بذارینش شاگرد نونوایی بشه. لااقل هر وقت مِرین نونوایی بیصف بهمان نون بده.» من، که از این حرف بیبی حرصم گرفته بود و میدیدم خودش فقط بلد است تسبیح بچرخاند و به بقیه گیر بدهد، کتاب ریاضیام را جلویش گذاشتم و گفتم: «بیبی جان یا اینا رِ حل کن یا تو یَم پا شو بریم لبِ تنور!» بیبی، که نمیتوانست بخواند، از من خواست کتابم را برایش بخوانم. برای اینکه خجالتش بدهم، صورت مسئلهها را خواندم. بیبی مسئلهها را با همان تسبیحش یکییکی حساب کرد و دهانم را بست! من، که زورم آمده بود، تسبیح را از دستش گرفتم و گفتم: «اگه راست مِگی، بدون امداد غیبی حل کن!»
-
مریم
وقتی از کنار یکی از باغها میگذشتیم، یک سگ ولگرد جلویمان سبز شد و خواب را از سرمان پراند. آقا جان گفت که سگ گله است و با ما کاری ندارد. من و دایی هم با نظر آقا جان موافق بودیم؛ اما حیوان زبانبسته با ما موافق نبود و یکدفعه دنبالمان کرد. معلوم بود از گرسنگی حسابی دیوانه شده و در آن شرایط نان خشک کپکزده برایش حکم پیتزا دارد. احتمالاً ما را هم به شکل خوراکی میدید؛ آقا جان را به شکل کلهپاچه، دایی اکبر را به شکل اکبرجوجه، مرا هم به شکل اصغرجوجه! به محض اینکه سگ دنبالمان کرد، نه آقا جان از من یادش آمد، نه دایی اکبر از آقا جان، و نه من از آن دو. هر یک، بیتوجه به دیگری، داشتیم برای زنده ماندن با سرعت به سمت سرنوشت فرار میکردیم!
-
مریم
ـ آقا جان، من بالاخره نفهمیدم شهید شدن چیز خوبیه یا چیز بدیه! ـ معلومه … شهید شدن سعادته. رسیدن به کماله. ـ پس چرا اونجا گفتین که … ـ ببین، اگه ما برای شهیدی ناراحت مشیم یا براش گریه مکنیم، برای اون نیست؛ برای خودمانه، برای اینه که دلمان براش تنگ مشه، برای اینه که دوست نداریم از پیش ما بره. وگرنه اون داره جایی مره که لیاقتشِ داره. حالا یک سؤال؛ بگو وقتی اولین بار داداش محمدت مخواست بره دانشگاه و از پیش ما بره، تو خوشحال بودی یا ناراحت؟ ـ ناراحت. ـ دیدی؟ مگه دانشگاه جای بَدیه؟ ـ ها … پس چی که بَدَه! توش همهش باید درس بخوانی. ـ پس ایشالله به جای دانشگاه مری سربازی که فرق بهشت و جهنمِ بهتر بفهمی.
-
مریم
آقا جان با خونسردی سلامِ نمازش را داد. سپس، بدون اینکه توجهی به دعوای من و ملیحه داشته باشد، با خونسردی به سمت شلوارش رفت. در حالی که من و ملیحه بحث میکردیم، باز با خونسردی کمربندِ شلوارش را باز کرد و بعد در یک لحظه، که هیچ بویی از خونسردی نداشت، به سبب عصبانیت از دست محمد و ما، با رمزِ «دَ پدرسگا، بس کنین!»، با کمربندش به من و ملیحه حمله کرد!
الهام –
یک کتاب باقلم فوق العاده وداستانی جذاب که کلی لبخند برلبم آورد و من رو به دنیای قشنگ کودکی برد.
تصویرسازی فضای داستان واقعا محشر بودو من خیلی لذت بردم از خوندنش.
پیشنهاد میکنم حتما بخونید این کتاب شیرینو(:
فاطمه –
یکی از بهترین کتاب ها با موضوع طنز هستش، من رو یاد فیلم های طنز رضا عطاران میندازه، فضایی که نویسنده ترسیم کرده خیلی ساده و پر از صمیمیته، و لهجه شیرین بجنوردیش هم جذابیت کتاب رو چندین برابر کرده
زهرا –
روایت شیرین و خواندنی و خیلی خنده دار محسن نوجوان از زندگی اش! داستان ها فقط خنده دار نبودند و قصه های قشنگ و پیوسته ای داشتند! حتما پیشنهاد میشه! جلد اول مجموعه آبنبات ها از آقای صدقی
محمد –
داستانی طنز دربارهٔ یک خانوادهٔ بجنوردی در دهه 60 که با لهجه شیرین بجنوردی خط به خط کتاب خنده بر لب شما خواهد آورد.
فرصت خواندن این کتاب را از دست ندهید.
m.m.arabi2009.ir –
هنوز هم بهترین کتابی است که خوانده ام.
m.m.arabi2009.ir –
لهجه ی بجنوردی و خراسانی بهترین نقطه ی قوت داستان بود??????????????????
فهیمه –
کتاب لحن روانی دارد
نویسنده با هوشمندی از لهجه ی بجنوردی و
ظرافت های کلامی در محاوره استفاده کرده
و متن طنز آمیز و شیرینی ایجاد کرده ست.
شروع و پایان کتاب به خوبی پرداخته شده
و خوب از کار درامده ست
زهرا –
خیلی جالبه
یه طنز بدور از موضوعات غیراخلاقی
توصیه میکنم بهتون 🙂
Mahdi –
شیرین جذاب در نوع خودش به نظرم جدیده البته کل آبنباتها شیرینن
اسحاق –
در کل طنز سالمی بود و فضای قشنگ و جالبی از دهه 60 ارائه کرد.حس خوبی داره کتاب.
کبری –
طنز زیبا و زبان خودمانی کتاب در کنار همه شیرین زبانی های محسن وخانواده اش واقعا عالیه?
زهرا –
مدتها بود کتاب طنز انقدر خوب و تمیز نخونده بودم واقعا.. به قهقهه میندازه آدم رو
پریسا –
ماجراهای محسن واقعا بینظیره، حتما بخونید.
مصطفی –
لهجه شیرین بجنوردی کتاب بی نظیره
این اولین کتاب طنزی بود که خوندم
این قدر این آبنبات هل دار بامزه بود که میخوام ادامه آبنبات ها (پسته ای، دارچینی و نارگیلی) رو هم مطالعه کنم
علی –
داستان را دوست داشتم. لطیف و ساده و ایرانی. بی تکلف و شیله پیله. شخصیت پردازی و تشریح موقعیتها خوب بود و برای جماعتی که از دهه ۶۰ و جنگ خاطره دارند نوستالژی خوبی بود
خانم –
از خوندنش لذت میبرین بخونید پشیمون نمیشید
محمد امین –
شاید دلیلی که برا خوندن این کتاب داشتم لهجه شیرین بجنوردی بود علاوه بر آن شخصیت پردازی نویسنده که حرف نداشت.
F_b (این محصول را خرید کرده است.) –
خیلی شیرین و دلچسبه
حتما مطالعه کنید😍😍
Booklover (این محصول را خرید کرده است.) –
برعکس بقیه که دوستش داشتن من ازش راضی نبودم،حس میکردم که به زنان توی این کتاب خیلی توهین شده
فاطمه (این محصول را خرید کرده است.) –
به شدت شیرین و جذاب، و مناسب نوجوان هاست بنظر من
مائده عبادتی –
کتاب با مزه و شیرینی بود . این کتاب بخوبی تونسته بود حال و هوای خونواده های ایرانی در دهه شصت رو توصیف کنه . جالب بود .
اریحا –
سرگذشت بچه های دهه شصت رو خیلی خوب بیان میکنه
شهیده بانو –
بسیار طنز و جذاب بود
یکی از نقاط مثبت و جذابیتش این بود که با لهجه بجنوردی نوشته شده بود