گرینگوی پیر تصویری از ماجراهایی است که بر آمبروز بییرس، نویسنده و روزنامهنگار امریکایی، رفته است. بییرس در 71 سالگی به مکزیک رفت تا در انقلاب 1910 مکزیک شرکت کند و در آنجا، آنچنان که میخواست، باشکوه بمیرد. بییرسی که فوئنتس خلق کرده قهرمانی انقلابی و تنگحوصله است که هرچند اسیر فکر مرگ است اما در بیابانهای مکزیک زندگی تازهای مییابد. فوئنتس در این رمان به رابطهی ایالات متحد و مکزیک نیز میپردازد. گرینگوی پیر رمانی سرراست و آکنده از ماجراست که برخلاف پوستانداختن، اثر دیگر فوئنتس، برای طیف گستردهتری از مخاطبان جاذبه دارد. ترجمهی انگلیسی گرینگوی پیر اولین اثری است که از نویسندهای مکزیکی در شمار کتابهای پرفروش ایالات متحد بوده است.
کارلوس فوئنتس در یازده نوامبر 1928 در پاناما متولد شد. پدرش، رافائل فوئنتس بوئتیگر، دیپلماتی مکزیکی بود و بههمینخاطر کارلوس دوران کودکیاش را در کشورهای مختلف قارهی آمریکا گذراند. چهارساله بود که پدرش به کار در سفارت مکزیک در ایالات متحدهی آمریکا مشغول شد. سالهای دبستان را در واشنگتن دیسی گذراند. در سالهای زندگی در واشنگتن اوضاع بر وفق مرادش بود تا اینکه در 1938 رئیسجمهوری وقت مکزیک، لاسارو کاردناس، دارایی شرکتهای نفتی خارجی را ملی کرد و «بناگهان و بهگونهای شگفتانگیز، من آدم نجس مدرسه شدم.» در دوازدهسالگی با خانوادهاش به شیلی منتقل شد و در آنجا به دبیرستان رفت. سالهای اقامتش در شیلی همزمان بود با پیروزی کمونیستها و سوسیالیستهای شیلی در انتخابات ریاستجمهوری و او جنبوجوش سیاسی دموکراتیکترین ملت آمریکای جنوبی را بهچشم دید و همانجا به دیدگاههای سوسیالیستی گرایش یافت. در تمام سالهایی که در دوران کودکی و نوجوانی بهدور از مکزیک زیست به خواست پدرش پیگیر فرهنگ و تمدن مکزیک بود. «پدرم مرا وامیداشت که تاریخ مکزیک را بخوانم و از نامها و رؤیاها و شکستهای مکزیک سر دربیاورم. آنروزها فکر میکردم مکزیک کشوری نابوده است که پدرم از خود درآورده تا خوراکی دیگر برای تخیل کودکانهی من فراهم کند» و وقتی در شانزدهسالگی برای نخستینبار به مکزیک رفت که در آنجا ماندگار شود هویت و زبان خود را جستوجو کرد. او در دانشگاه ملی مکزیکو در رشتهی حقوق تحصیل کرد. سپس در 1949-1950 به ژنو رفت و تحصیلات حرفهای خود را در انستیتوی مطالعات عالی تکمیل کرد. از آن سال تا 1959 به مشاغل سیاسی پرداخت و البته ادبیات را نیز پی گرفت. اولین اثر ادبیاش در 1954 منتشر شد که مجموعهای از داستانهای کوتاه بود و نخستین رمانش، آنجا که هوا صاف است را در 1958 نوشت که شهرت و اعتبار فراوانی برایش به ارمغان آورد. فوئنتس پس از موفقیت آنجا که هوا صاف است مشاغل دیپلماتیکش را رها کرد و تماموقت به نوشتن پرداخت. او در 1959 به هاوانا رفت و شاهد انقلاب کوبا بود و مقالههایی در حمایت از فیدل کاسترو نوشت. در همین سال با ریتا ماسدو، بازیگر مکزیکی ازدواج کرد. در فاصلهی سالهای 1959 تا 1962 نشریهی ادبی معروف الاسپکتادور را تأسیس کرد و دو رمان مرگ آرتمیو کروز و آئورا را نوشت. فوئنتس در 1975 تا 1977 در قامت سفیر مکزیک در فرانسه خدمت کرد و در اعتراض به انتصاب رئیسجمهوری سابق، گوستاوو دیاز اورداز به سفیری مکزیک در اسپانیا استعفا داد. همچنین در سالهای پس از 1977 به تدریس در دانشگاههای مختلف از جمله پنسیلوانیا، کمبریج، هاروارد، پرینستون و کلمبیا پرداخت. در طول سالها آثار برجستهای از این نویسندهی مکزیکی بهجا مانده: مرگ آرتمیو کروز، آئورا، پوست انداختن، گرینگوی پیر، نبرد، درخت پرتقال، سر هیدرا و… عبدالله کوثری، مترجم آثار فوئنتس به فارسی در مقدمهی کتاب از چشم فوئنتس مینویسد: «فوئنتس نویسندهای است که توانسته از سرچشمههای گوناگون فرهنگ انسان در گذشته و حال سیراب شود، در فرهنگ و ادبیات ملتهای بسیار کندوکاو کند و از هر یک خوشهها برگیرد. با اینهمه، او در عین فرا رفتن از مرزهای ملی و منطقهای نویسندهای مکزیکی-امریکای لاتینی باقی مانده است.» کارلوس فوئنتس در 15 مه 2012 بر اثر خونریزی شدید داخلی درگذشت.
گرینگوی پیر
Earn 6 Reward Points75,000 تومان قیمت اصلی 75,000 تومان بود.63,750 تومانقیمت فعلی 63,750 تومان است.
وزن | 240 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | چهارم |
سال انتشار | 1393 |
تعداد صفحه | 188 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9789642091676 |
ناموجود
1 دیدگاه برای گرینگوی پیر
پاکسازی فیلتربرای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
انگار میتوانست به آنان بفهماند که آن کلمات هیچ معنایی ندارد «مکزیک را برای دموکراسی و پیشرفت حفظ کنید»، و آنچه مهم بود زیستن با مکزیک بود، بهرغم پیشرفت و دموکراسی، و اینکه هریک از ما مکزیکِ خودش و ایالات متحدِ خودش را در درونِ خود دارد، مرزی تاریک و خونین که تنها شبانه دلِ گذر از آنرا داریم.
شاید میدانست که هیچچیز تا آنزمان که نویسنده نامی برآن ننهاده دیده نمیشود. زبان به ما رخصت دیدن میدهد. بدون کلمات ما کوریم.
پیرمرد میتوانست کم و بیش بهگونهای فوقطبیعی گوش کند و بچشد و ببوید، مثل مردی آویخته از پُل که در لحظهی مرگ میتوانست رگهای هر برگ را ببیند، و فراتر از آن، هر حشرهای بر برگ را، و باز بیشتر، منشور رنگها را در هر قطرهی شبنم بر هزاران برگِ علف.
زنم تنها و ناامید مُرد، از یک بیماری ریشهدار که ذره ذره تحلیلش میبرد، از احساس اینکه تمام عمرش را در بگومگوهای غمانگیز دو آدمی هدر کرده بود که روزها کنار هم میماندند بیآنکه با هم حرف بزنند یا حتی نگاهی بههم بیندازند، مثل شاخ به شاخ شدن دو جانور کور توی یک غار تاریک.
بهنام مؤمنی –
از بهترین ترکیبهای ادبی ایران: عبدالله کوثری و کارلوس فوئنتس. بدون هیچ تردیدی و با قاطعیت میتوان گفت این ترکیب از بهترینهای ادبیات جهان است. کوثری فوئنتس را برای ما نویسندهای بومی کرده است. هرچه از خوبی این داستان و ترجمهاش بگویم، کم است. کشش داستان بسیار زیاد است و میشود یکباره کل داستان را خواند.