اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

چشمهایش (جلد سخت)

چشمهایش (جلد سخت)

قیمت اصلی: 385,000 تومان بود.قیمت فعلی: 269,500 تومان.

(دیدگاه کاربر 1)
قیمت پشت جلد:385,000 تومان
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

پنجاه و پنجم

سال انتشار

1372

تعداد صفحه

271

جلد کتاب

جلد سخت

زبان کتاب

فارسی

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 385,000 تومان بود.قیمت فعلی: 269,500 تومان.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

torobpay
هر قسط با ترب‌پی: 67,375 تومان
۴ قسط ماهانه. بدون سود، چک و ضامن.
QR Code
قیمت پشت جلد:385,000 تومان

با خرید این محصول 27 سکه معادل 5,390 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 1,000,000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

«چشم هایش» نخستین بار در سال 1331 منتشر شد. بزرگ علوی در این رمان قطعات پراکنده یک ماجرا را کنار هم گذاشته و از آن طرحی کلی آفریده است که بر حدس و گمان تکیه دارد، این شیوه بیشتر در ادبیات پلیسی معمول است. رمان «چشم هایش» از معدود آثار زبان فارسی است که یک زن با تمام عواطف و ارتعاشات روانی و ذهنی در مرکز آن قرار گرفته است. استاد ماکان نقاش بزرگ و یک مبارز سیاسی است که زندگی اش در تبعید پایان می گیرد. یکی از آثار او پرده ای است به نام «چشم هایش» چشم های زنی که گویا رازی را در خود پنهان دارد، راوی داستان به دنبال کشف راز این چشم ها، پس از سال ها او را می یابد و…

وزن 420 گرم
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

پنجاه و پنجم

سال انتشار

1372

تعداد صفحه

271

جلد کتاب

جلد سخت

زبان کتاب

فارسی

3
1 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
0
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
0
محتوای مفید و آموزنده
0

1 دیدگاه برای چشمهایش (جلد سخت)

پاکسازی فیلتر
  1. ساجده

    روش نگارش بسیار نو بود و زاویه ی نگاه نویسنده هم اینگونه بود …

دیدگاه خود را بنویسید

بریده هایی از کتاب چشمهایش (جلد سخت)

اگر کتاب "چشمهایش (جلد سخت) " را مطالعه کرده اید، بریده هایی از متن آن را با دیگران به اشتراک بگذارید!

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

او روح مرا می‌خواست و می‌ترسید که نصیبش نشود، او معشوقه نمی‌خواست او همرزم می‌خواست، در مبارزه‌ای که در پیش داشت می‌خواست از وجود من کمک بطلبد. او کسی را می‌خواست که به پای او گذشت داشته باشد و همراهش بیاید و از هیچ بلایی نهراسد.

چه خطری بزرگ‌تر از این بود که او همیشه با من سرد و رسمی گفتگو کند، دل من بتپد، و او بی‌اعتنا و بی‌خیال کار خودش را انجام دهد و من مجبور باشم به او دروغ بگویم؟

من به او احترام می‌گذاشتم و برتری فکر و احساس و صداقت و ایمان او را قبول داشتم، اما تصورات و آمال او را نمی‌پذیرفتم. از او حرف‌شنوی داشتم، اما مطیع او نبودم. سبک کار او را می‌پسندیدم، اما تقلید نمی‌کردم.

کسی که در عمرش گرسنگی نکشیده، کسی که از سرما نلرزیده، کسی که شب تا سحر بی‌خواب نمانده، چگونه ممکن است از سیری، از گرما، از پرتو آفتاب صبح لذت ببرد.