از حوادث وادنخا و ماموریت آرتیوم و همراهانش که به نابودی موجودات تاریکی و زیستگاه شان منفجر شد.یک سال سپری شده است. در آن سوی دیگر مرو.ساکنین ایستگاه سواستوپولسکایا روزانه در حال دست و پنجه نرم کردن با تهدیدات و مشکلات جور واجور هستند.سرنوشت ایستگاه شان به محموله ی مهمای است که رو به اتمام است.مفقود شدن کاروان های عازم به ایستگاه شان و قطع شدن خطوط ارتباطی با ایستگاه های دیگر هرچه بیشتر از قبل آن ها را به آستانه ی نابودی نزدیک کرده است. برای حل این مشکلات،گروهی کوچک به ماموریت اعزام میشوند:احمد جوان،هومر پیر که رویای ادیب شدن و جاودانه کردنبخشی از تاریخ را که خود در آن زندگی میکند در سر دارد و در آخر شکارچی که زمانی در میان موجودات تاریکی گم شده بود ولی اکنون با هویتی جدید و غیر منتظره و به جمع انسان های مترو بازگشته است.در طول سفرشان،ساشا،دختر مردی تبعید شده قبلا فرماندهی یک ایستگاه را بر عهده داشته،به آنها ملحق میشود. با کشف آثار یک بیماری مرگبار که در صورت گسترش یافتن،امنیت کل ساکنین مترو را به خطر خواهد انداخت،ماموریت این گروه کوچک وارد فاز جدید و حیاتی میشود و در صورتی که در انجام آن با شکست مواجه شوند،قربانیان ناکامی شان دیگر به ساکنین سواستوپولسکایا محدود نخواهد شد..
مترو 2034
Earn 24 Reward Points285,000 تومان قیمت اصلی 285,000 تومان بود.242,250 تومانقیمت فعلی 242,250 تومان است.
وزن | 542 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | هفتم |
سال انتشار | 1395 |
تعداد صفحه | 480 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9786001821943 |
1 عدد در انبار
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
یک جای کار این ایستگاه میلنگید و هرکس در فاصلهی پانصد کیلومتری آن قرار میگرفت، میتوانست این را حس کند. گروهکهایی که سواستوپولسکایا از روی نادانی، هنگامی که همچنان به گسترش قلمروی خود امیدوار بود، به چرتانوسکایا فرستاد، گاهی زخمی، شکستخورده و نصفه و نیمه بازمیگشتند، ولی اغلب موارد بازگشتی در کار نبود. برخی از سربازان باتجربه پس از بازگشت از آنجا چنان وحشتزده بودند که سکسکه میکردند و آب از دهانشان جاری میشد و به طور کنترلناپذیری به خود میلرزیدند. گاهی نیز آنچنان به آتش نزدیک میشدند که پوشاکشان در معرض سوختن قرار میگرفت. آنها به زحمت آنچه پشت سر گذاشتند به خاطر میآوردند و خاطرات هرکس هم هیچ شباهتی به شخص دیگر نداشت.
ولی با وجود مهارت مهندسان ایستگاه سواستوپولسکایا، با وجود تجربهی زیاد و روحیهی جنگاوری سربازانی که آنجا تعلیم میدیدند، بدون مهماتی برای سلاحشان، بدون لامپهایی برای نورافکنهایشان، بدون آنتیبیوتیک و نوار پانسمان برای بیماران و زخمیهایشان، آنها نمیتوانستند به شایستگی از خانهشان دفاع کنند. بله، ایستگاه نیروی برق تأمین میکرد و هانزا هم حاضر بود بهای خوبی برای به دست آوردن آن پرداخت کند، ولی سواستوپولسکایا تنها ایستگاهی نبود که میتوانست برای حلقه، نیروی برق تأمین کند و برخلاف سواستوپولسکایا که بدون دریافت محصولات وارداتی، به زحمت میتوانست یک ماه دوام بیاورد، ایستگاههای دیگر میتوانستند به تنهایی گلیمشان را از آب بیرون بکشند.
دنیا به کل ویران گشته است. گونهی بشر با انقراض کامل فاصلهای ندارد. تشعشعات رادیواکتیو شهرهای نیمهویران را غیرمسکونی کردهاند و نقل زبانهاست که بیرون از محدودهی شهرها چیزی جز کویرهای سوزان و بیآب و علف و تراکم جنگلهای جهشیافته وجود ندارد. ولی اینها همه شایعهاند و هیچکس واقعاً از محدودهی خارج از شهرها خبر ندارد.
همچون که تمدن، بیرمق، آخرین نفسهای خود را میکشد، خاطرهی شکوه پیشین بشر در ملغمهای از مه غلیظ حقیقت و خیال فرو رفته است. از آخرین باری که هواپیمایی از زمین بلند شد، بیست سال میگذرد. ریلهای زنگزده به ناکجا آباد منتهی میشوند. پروژههای بزرگ معماری آخرین عصر طلایی به ویرانههایی تبدیل شدهاند که هیچوقت به سرانجام نخواهند رسید. امواج رادیویی دیگر پیامی منتقل نمیکنند
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.