جیم تامپسون (1977 _ 1906) رماننویس و نمایشنامهنویس آمریکایی است که به خاطر رمانهای جنایی وحشتناکش معروف است. او بیش از سی رمان در کارنامهی خود دارد که معروفترین آنها که عصارهی هنر و خلاقیت اوست عبارتند از؛ قاتل درون من، شب وحشی، جهنم یک زن، هدیهدهندگان، و بعد از تاریکی، عزیزم.
در این آثار تامپسون ژانر جنایی خام را به اثری ادبی هنری، تبدیل میکند که با روایتی مستحکم و ساختاری عجیب، روحی شبه سورئالیستی به شخصیتهای در حال مرگ یا مردهی داستانهایش میدهد. با این حال علیرغم بحث و نظرهای مثبتی که در حاشیهی کارهای او وجود داشت و با وجود آنکه آنتونی باچر در نیویورک تایمز برای معرفی و شهرت تامپسون میکوشید، اما آثار او در زمان حیاتش اقبال چندانی نیافت و روند رشد آثار او بعد از مرگش شروع شد و کتابهایش به چاپهای متعدد رسیدند.
تامپسون از نظر اثرپذیری و اثرگذاری داستانهایش، بین دو غول هنری قرار دارد؛ از داستایوفسکی اثر گرفته است و بر استیون کینگ اثر گذاشته است. با توجه به این تعریف، متأسفانه اثری از این نویسنده در ایران ترجمه نشده است. نویسندهای که آثار او مورد توجه و عنایت خاص فیلمسازان بزرگ قرار گرفته است، و استنلی کوبریک فقید که با تامپسون سابقهی همکاری در فیلمهای «کشتار» و «جادههای افتخار» را داشته، دربارهی این رمان گفته است: «این رمان احتمالاً ترسناکترین و باورپذیرترین داستان با روایت اول شخص دربارهی یک ذهن جنایتکار است که من در عمرم خواندهام.»
قاتل درون من
Earn 16 Reward Points185,000 تومان قیمت اصلی 185,000 تومان بود.157,250 تومانقیمت فعلی 157,250 تومان است.
وزن | 200 گرم |
---|---|
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | دوم |
سال انتشار | 1396 |
تعداد صفحه | 308 |
جلد کتاب | شومیز |
نویسنده | |
شابک | 9786003762565 |
1 عدد در انبار
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
من فقط دو چیز در دانشکده یاد گرفتم آقای فورد که همین دو چیز به همه دردم خورد؛ یکی اینکه هیچی بدتر از مردمی نیست که دارند از آدم سواری میگیرند، بنابراین چه بهتر که اونها رو بیندازی روی زمین و خودت سوار شی. نکتهی دیگه تعریفی بود که اونو از کتابهای بذرشناسی گرفتم و به نظرم از اولی هم مهمتره و باعث شد من در تمام تفکراتی که تا اون زمان داشتم حسابی تجدید نظر کنم.
تا قبل از اون همه چیز رو سیاه و سفید میدیدم؛ خوب و بد، اما بعد از اینکه درست فکر کردم دیدم اسمی که آدم روی چیزی میذاره بسته به اونه که تو کجا ایستاده باشی و اون چیز کجا قرار گرفته باشه و… اون تعریف که دقیقاً از کتاب بذر شناسی بیرون کشیدم اینه؛ یک علف هرز گیاهیه که جای خودش نروییده باشه. اگه یک گل ختمی در مزرعهی ذرت باشه، اونجا علف هرزه. اگه همون رو تو حیاط خونهم پیدا کنم، اونجا یک گُله. شما تو حیاطم هستی آقای فورد!»
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.