این کتاب داستان نوجوانی را در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر روایت می کند که با وجود سن و سال کم با علاقه زیاد و داوطلبانه به
جبهه میرود و با تلاش های مکرر آنجا میماند.
سیمرغ در شاهنامه و هم در آثار عطار نیشابوری دیده میشود که با وجود مشکلات زیاد به قله قاف میرسد در این کتاب قله قاف همان پیروزی در جبهه جنگ است و منظور از 30 مرد 30 میلیون نفر از رزمندگان و خانواده ها و نسل اولی هایی هستند که فرا رسیدن به قله قاف فداکاری کرده اند.
موضوع با اهمیت در این کتاب درک انگیزه کسی است که داوطلبانه به جنگ رفته است.
فهیمه حدیدی –
این کتاب با وجود اینکه برای گروه سنی نوجوان نوشته شده،برای بزرگسالان علاقه مند به ادبیات نیز خواندنی و قابل توجه است. داستان از زبان یک رزمنده ی نوجوان روایت می شود که حین بیان خاطرات و لحظه های جنگ به متون حماسی شاهنامه گریز می زند و تلفیقی هوشمندانه از اساطیر کهن ایرانی و فرهنگ ایثار در جنگ تحمیلی ارائه می کند. قلم روان کتاب بسیار تحسین برانگیز است.
محمد….. –
داستان از زبان یک رزمنده ی نوجوان روایت می شود که حین بیان خاطرات و لحظه های جنگ به متون حماسی شاهنامه گریز می زند و تلفیقی هوشمندانه از اساطیر کهن ایرانی و فرهنگ ایثار در جنگ تحمیلی ارائه می کند
علی –
چشمم می افتد به مسجدی که روی گنبد و گلدسته اش جای توپ و خمپاره است. روی بام و گلدسته و داخل پنجره های طبقه دوم مسجد پر از آدم است. دو نفر پارچه نوشته سفید ( به سوی قدس ) روی گنبدش می چسبانند. عکس امام خمینی(ره)، پرچم نوشته: لا اله الا الله و پرچم سه رنگ ایران توی دست آدم ها بالا و پایین می شود. هرکس از هر نقطه ای مسجد را می بیند، به سجده می افتد. تانکر آبرسانی بزرگی می آید و آب پاشی می کند. کوچک و بزرگ، جارو و بیل به دست، جلوی مسجد را جارو و شست وشو می کنند. بوی گلاب بلند می شود. خطاطی بر دیوار مسجد شعار می نویسد: آزادی خرمشهر را به حضور امام و امت حزب الله تبریک می گوییم و…