دُن کیشوت نام رمانی اثر نویسندهٔ اسپانیایی میگوئل دوسروانتس است. این اثر از قدیمیترین رمانها در زبانهای نوین اروپایی است که بسیاری آن را بهترین کتابِ نوشتهشده به زبان اسپانیایی میدانند.
دن کیشوت داستان قهرمان و پهلوانی خیالی است که با دشمن فرضی دست و پا میزند و شکست ناپذیر است. کتابی که به انسان میآموزد بدون توجه به نگاهها و قضاوتهای دیگران باید آنطور زندگی کند که میداند درست، خالص و با اشتیاق آن را دوست دارد.
دن کیشوت
Earn 18 Reward Points210,000 تومان قیمت اصلی 210,000 تومان بود.178,500 تومانقیمت فعلی 178,500 تومان است.
وزن | 590 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | اول |
سال انتشار | 1401 |
تعداد صفحه | 360 |
جلد کتاب | جلد سخت |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9786222672799 |
ناموجود
2 دیدگاه برای دن کیشوت
پاکسازی فیلتربرای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
؛ زن به مثابه ریسمانی است که چون به گردن مرد افتاد گرهی کور میخورد و دیگر هیچچیز به جز مقراض مرگ نمیتواند آن را بگشاید.
بنا بر یک عقیده متقن شاعر، شاعر به دنیا میآید. یعنی شاعر فطری وقتی از شکم مادر بیرون آمد ذاتا شاعر است و میتواند بیآنکه تحصیل کرده باشد یا زور بزند تنها به راهنمایی همان قریحه خداداد که دارد چیزهایی بسازد و گفتههای او مؤید کلام کسی باشد که میگوید: خدا در درون ماست. باز نکتهای به گفته خود میافزایم و آن اینکه شاعر فطری وقتی از صنعت شعر یاری طلبید به مراتب بالاتر از کسی خواهد بود که قریحه خداداد ندارد و به صرف آشنا بودن با صنایع شعری میخواهد شاعر باشد. دلیل این امر آن است که صنعت بر قریحه و ذوق طبیعی مزیت ندارد. بلکه مکمل آن است؛ بنابراین اگر قریحه ذاتی با صنعت شعر و صنعت با ذوق طبیعی و خداداد توأم گردد شاعری عالیقدر و کامل به وجود خواهد آمد.
من به سهم خود یقین دارم که پس از اندک مدتی در جهان ملتی نخواهد ماند و زبانی نخواهد بود که از آن کتاب مستطاب نداشته باشد.
حقیقت هرچند ظریف و شکننده باشد هرگز نخواهد شکست و همچون روغن که همواره روی آب شناور است بر بالای دروغ شنا خواهد کرد.
وقتی شجاعت مبتنی براساس حزم و تدبیر نباشد جسارت نام دارد و هنرنمایی مرد جسور در صورتی که با فتح و ظفر قرین گردد، مدیون و مرهون حسن تصادف و بخت و اقبال است نه شجاعت و رشادت ذاتی.
کامروایی که خدا بروی نظر لطف و احسان اندازد بهتر از کسی است که از سحرخیزی کامروا گردد، و نیز گفتهاند که روده و شکنبه نگهدار پا است نه پا نگهدار روده و شکنبه
بیا ای مرگ، لیکن چنان آهسته و آرام که آمدن تو را احساس نکنم، چه، میترسم که از شوق وصل تو بار دیگر زنده شوم.
خدای عشق در اجرای نقشههای خود پابند عقل و منطق و حرمت و شخصیت نیست و اخلاق او در این باره به اخلاق عزرائیل میماند که به کاخ پادشاهان و کوخ چوپانان یکسان میتازد و چون قلب کسی را کاملاً مسخر کرد اول بار ترس و شرم را از وی میگیرد
این آفریده خداوند که بختش مینامند، زنی است بلهوس و عشوهگر که همواره مست است و کور. بدین جهت خود نمیبیند که چه میکند و نمیداند که را به خاک مینشاند و که را از خاک برمیدارد.
سامسون گفت: ولی سانکو، بدان و آگاه باش که جاه و جلال، خلق و خوی آدمی را ضایع و تباه گرداند و شاید که تو وقتی خود را حاکم دیدی مادرت را نیز نشناسی. سانکو گفت: این خصیصه از آن مردمی پست و فرومایه است که زیر بوته به عمل آمده باشند نه از آن کسانی همچون من که روحشان را چهار انگشت پیه مسیحیت گرفته است. شما قدری اخلاق مرا بیازمایید تا ببینید که من نسبت به هیچ کس ترشرویی و بدخلقی نخواهم کرد. دن کیشوت گفت: خدا کند که چنین باشد؛ باید دید که وقتی پای حکومت به میان آمد چه خواهد شد
بهنام مؤمنی –
ترجمۀ خوبی نیست. ترجمۀ قاضی یک سر و گردن بالاتر است.
کیوان حسینی –
ابن کتاب رو با ترجمه ی محمد قاضی بخونید هم کاملتره هم قشنگ تر