داستان موعود
داستان موعود قیمت اصلی: 320,000 تومان بود.قیمت فعلی: 224,000 تومان.
بازگشت به محصولات
صراط
صراط قیمت اصلی: 400,000 تومان بود.قیمت فعلی: 280,000 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

خاکستر گنجشک ها

خاکستر گنجشک ها

قیمت اصلی: 75,000 تومان بود.قیمت فعلی: 52,500 تومان.

(دیدگاه کاربر 1)
قیمت پشت جلد:75,000 تومان
نویسنده

ناشر

قطع کتاب

نوبت چاپ

اول

سال انتشار

1403

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 75,000 تومان بود.قیمت فعلی: 52,500 تومان.

موجود در انبار

QR Code
قیمت پشت جلد:75,000 تومان

با خرید این محصول 5 سکه معادل 1,050 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

خاکستر گنجشک ها کتاب جدید حامد عسکری است که در ۴۴ داستان کوتاه با قلمی غرق اندوه و لطافت، راوی ماجرای ظلم و جنایت در غزه شده و قلب خواننده را به کوچه های غزه می برد.

کتاب «خاکستر گنجشک‌ها» اثر حامد عسکری روایت شاعرانه و دردآلودی از فاجعه انسانی غزه است؛ روایتی که با نگاهی ادیبانه و سرشار از احساس، مخاطب را در دل این تراژدی عظیم قرار می‌دهد. پس از رخداد ۷ اکتبر و خیزش مردم مظلوم غزه برای شکستن حصاری که سال‌ها رژیم اشغالگر بر آنان تحمیل کرده بود، اسرائیل در واکنشی جنون‌آمیز تمام توان نظامی خود را به کار گرفت و این باریکه کوچک را شبانه‌روز زیر آتش بمباران قرار داد.

با گذشت زمان، شمار شهدا از مرز ۲۰ هزار نفر عبور کرد؛ هزاران کودک و بی‌گناه در میان قربانیان دیده می‌شوند. عسکری در این اثر، به‌ویژه بر فاجعه بمباران بیمارستان المعمدانی تمرکز دارد؛ جایی که حتی بیماران و پناه‌جویان نیز از حملات هوایی رژیم صهیونیستی در امان نماندند.

این نویسنده در قالب ۴۴ نامه کوتاه، صدای انسان‌های بی‌پناهی را بازتاب می‌دهد که در آن بیمارستان جان باختند. او با چیدمانی زیبا و در عین حال تکان‌دهنده از کلمات، عمق این جنایت و رنج تاریخی را پیش چشم مخاطب آشکار می‌کند؛ تا یادآوری باشد بر وظیفه اخلاقی و انسانی همه ما در برابر چنین ستمی.

بریده ای از کتاب “خاکستر گنجشک ها” :

جرعه آخر قهوه اش را گذاشت روی کاپوت ماشین. بعد روی زمین دراز کشید مشتی خاک برداشت و روی جلیقه اش مالید موهایش را پریشان کرد و نفسش را حبس که صدایش بریده بریده شود. تصویر بردار داخل گوشی گفت: «ارتباط برقرار شده روی خطی گزارشش را رفت حس موشک باران را به خوبی القا کرد و گفت حماس دارد شخم می‌زند اینجا را گفت در خبرها شنیده که نیروهای نظامی حماس چهل کودک اسرائیلی را سر بریده‌اند. گفت و گفت و جهان را با خبر کرد. گزارش زنده‌اش تمام شد بلند شد لباس‌هایش را تکاند و چشمش افتاد به کارت خبرنگاری‌اش یاد جشن فارغ التحصیلی اش افتاد یاد بیست و چند سالگی شادابش که اشک در چشم‌هایش حلقه زده بود و همان لحظه که اسمش را خواندند تا برود و مدرکش را بگیرد به خودش قول داد قلم و زبانش را در رسانه جز به حقانیت و انسانیت، برای چیزی خرج نکند. جرعه‌ای از قهوه‌اش نوشید قهوه‌اش انگار تلخ‌تر شده بود.

وزن 76 گرم
نویسنده

ناشر

قطع کتاب

نوبت چاپ

اول

سال انتشار

1403

تعداد صفحه

73

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

5
1 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
5
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
5
محتوای مفید و آموزنده
5

1 دیدگاه برای خاکستر گنجشک ها

پاکسازی فیلتر
  1. لیبل "خریدار محصول" ریحانه (این محصول را خرید کرده است.)

    طراحی جلد و صفحات کتاب
    جذابیت محتوا و موضوع کتاب
    محتوای مفید و آموزنده

    داستان های کوتاه کوتاه در مورد غزه است به امید محو شدن کامل اسرائیل

دیدگاه خود را بنویسید

حامد عسکری به قول خودش آن طور که کارمند بد خط و احتمالاً مرحوم اداره ثبت احوال نوشته است متولد دهم خرداد 1361 است. او بر خلاف چهره آرامش، درونی متلاطم و پُرشور دارد که گاهی به شعر او هم سرایت می کند.

حامد عسکری از شاعرانی است که هنوز حال و هوایی جنوبی دارد و اصالت زادگاهش با او مانده چه در چهره اش و چه در شعرش،وقتی اولین بار یکی از مشهورترین شعرهایش که غم سروده ای برای حال و روز بمِ پس از زلزله بود و تضمین های شیرینی از حافظ را هم زینت بخش شعرش کرده بود در میان اهل شعر چرخید،می شد فهمید که هنوز با چه دغدغه و احساسی دلش برای زادگاهش می تپد.

او هنوز هم، گاهی لهجه زادگاهش را چاشنی شعر خواندنش می کند و شیرینی شعرش را بالاتر می برد که از نمونه های موفق این نوع خوانش،شعری است که برای غواصان شهید نوشته بود.

زلزله بم آن قدر دلخراش بود که قلب شاعر نتواست ویرانی بم و آوار غم را طاقت بیاورد و به تهران هجرت کرد.

حامد عسکری هم تجربه تحصیل در فضای حوزه علمیه را دارد و هم تجربه دانشجویی رشته حقوق دانشگاه آزاد بودن را، او درشعر هم فضاهای مختلفی از جمله شعر عاشقانه و شعر آیینی را تجربه کرده است و در شعر او همیشه رگه هایی از طنز و شیرین کاری های زبانی به چشم می خورد.

این شاعر کتاب زیر سر خود را دیوان سعدی و دیوان بیدل دهلوی معرفی می کند که هر شب قبل از خواب، ناخنکی به دیوان این دو شاعر می زند.

از مهم ترین اتفاقات هجرت حامد عسکری از بم به تهران، آشنایی با همسرش در یک انجمن ادبی بود که حاصل آن ازدواج دو فرزند به نام های باران و محمدنیکان است.مهم ترین تأیید کننده شعرهای او همسرش است تا جایی که اگر همسرش زیر دستنویس شعری را به معنای تأیید امضا کند آن شعر به دفتر شعر این شاعر راه پیدا می کند.

او در دوران سکونت در تهران و در مسیر شاعری سختی های زیادی کشید؛از تدریس زبان عربی تا ویراستاری و حتی پیاده کردن متنی فایل های صوتی تا کارهای ساختمانی..

عسکری،قلم فرسایی‌های موفقی هم در فضای مطبوعات و تجربه روزنامه‌نگاری داشته و مدتی است در روزنامه جام‌جم قلم می‌زند.

اما حامد عسکری پس از حضور ثابت در تهران توانست خود را به عنوان یک شاعر جدی و در جریان،به محافل ادبی معرفی کند و آثار خود را با ناشران تهران منتشر کند که اکنون این آثار،کتاب های نام آشنایی برای مخاطب شعر است و بارها تجدید چاپ شده اند.

شناسه محصول: 95946 دسته: , برچسب: , ,

بریده هایی از کتاب خاکستر گنجشک ها

اگر کتاب "خاکستر گنجشک ها " را مطالعه کرده اید، بریده هایی از متن آن را با دیگران به اشتراک بگذارید!

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

با اشک گفت: «به اهالی غزه گفته‌ن برید بیمارستان، می‌خوایم یه جاهایی رو بزنیم. مردم که رفته‌ن توی بیمارستان، بیمارستان‌و زده‌ن. تا الآن ششصد و پنجاه نفر…»

با اشک گفت: «به اهالی غزه گفته‌ن برید بیمارستان، می‌خوایم یه جاهایی رو بزنیم. مردم که رفته‌ن توی بیمارستان، بیمارستان‌و زده‌ن. تا الآن ششصد و پنجاه نفر…»

ننه‌زبیده قصهٔ کلید را گفته بود و نشانی‌اش را و سپرده بود که کلید گم نشود. گفته بود ما به خانه‌مان برمی‌گردیم و قشنگ نیست آدم کلید خانه‌اش را گم کند.

آرام گفت: «آقا، ما بچه‌های غزه بزرگ نمی‌شیم. ما بچه‌های غزه آرزومون اینه که بزرگ شیم، ولی… شهید می‌شیم.»