اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

تنها گریه کن

تنها گریه کن

قیمت اصلی: 245,000 تومان بود.قیمت فعلی: 171,500 تومان.

روایت زندگی اشرف سادات منتظری،مادر شهید محمد معماریان

(دیدگاه کاربر 30)
قیمت پشت جلد:245,000 تومان
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

صد و هفدهم

سال انتشار

1399

تعداد صفحه

264

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 245,000 تومان بود.قیمت فعلی: 171,500 تومان.

در انبار موجود نمی باشد

ناموجود

این کتاب در حال حاضر موجود نیست، اما می توانیم آن را با درخواست شما تامین کنیم و از طریق پیامک با خبرت کنیم!
از طریق دکمه زیر درخواست تامین فوری رو به همراه ثبت تلفن همراه انجام بده.


QR Code
قیمت پشت جلد:245,000 تومان

با خرید این محصول 17 سکه معادل 3,430 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 1,000,000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

شاید خاطرات مادران شهدا و عاشقانه‌های آنها یکی از جذاب‌ترین و دلنشین‌‌ترین آثار در حوزه دفاع مقدس باشد. زیرا مربوط  به مادرانی است که در جنگی هشت ساله سهم داشتند، سهمی که بدون هیچ چشم‌داشتی آن را بخشیدند و سالیان سال بی‌صدا در سوگ عزیزشان گریه کردند.

حالا که چهل سال از آن سال‌ها می‌گذرد این خاطرات بازهم خواندنی است.

در این کتاب تصویری کوتاه و مختصر اما پر معنا از یک عمر زندگی و فرمانبری و ولایت‌پذیری زنی را می‌خوانید که فرزندش را فدای پابرجا ماندن و استقلال این سرزمین نمود و خودش نیز در راه اسلام و انقلاب از هر چه در توان داشت فروگذار نکرد.

اشرف السادات منتظری مادر شهید محمد معماریان که عاشقانه و خالصانه برای فرزندان این سرزمین از جان و دل مایه می‌گذاشت.

بخشی از این کتاب به مبارزات انقلابی خانم منتظری در قم و تهران می‌پردازد و نمایی کلی از سیمای زنی مجاهد را نشان می دهد که نقشی پررنگ و ستودنی در پیرزوی انقلاب داشت.

بخش دوم کتاب به خاطرات مادر از زمان جنگ اختصاص دارد و شهادت فرزند دلبندش محمد و همچنین فعالیت‌های این مادر برومند پس از جنگ  و مشارکت‌های سازنده‌اش در کارهای خیر مردمی و اجتماعی.

وزن 250 گرم
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

صد و هفدهم

سال انتشار

1399

تعداد صفحه

264

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

4.9
30 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
4.5
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
5
محتوای مفید و آموزنده
5

30 دیدگاه برای تنها گریه کن

پاکسازی فیلتر
  1. مریم قوامی

    خیلی عالی بود?

  2. محمد

    روایت زندگی مادر شهید محمد معماریان که رهبر معظم انقلاب هم تقریظ مبارکی بر این کتاب داشته اند

  3. متین

    اخرین کتاب تقریظ شده رهبری
    حتما پیشنهاد میشه???

  4. لیبل "خریدار محصول" batool.c (این محصول را خرید کرده است.)

    خیلی کتاب عالی هست و حتما کلیپ های پخش شده از مادر این شهید رو هم ببینید.

  5. زینب

    داستان بانویی که از مقابل حوادث و اتفاقات زندگیش بی تفاوت نمیگذشت و تمامی زندگانیش به تاَسّی از اهل بیت بود وهمانطور که در کتاب آمده آنقدر به دنبال خورشید رفت که ماه شد.

  6. لیبل "خریدار محصول" نجمه (این محصول را خرید کرده است.)

    ابتدای کتاب عادی شروع میشه اما اگه به خوندن ادامه بدید به جایی می رسید که دیگه نمی تونید بذاریدش کنار.

  7. محمدعلی

    روایت کتاب واقعا عالیه و به ندرت در موضوعات دفاع مقدس این مدل روایت روون و جذاب دیده میشه، به نحوی که کشش داستان بسیار زیاد میشه و نمیشه کتاب رو زمین گذاشت

  8. Mobina Sadat

    خوندن این کتاب رو توصیه می‌کنم،فوق العاده بود.

  9. علی

    کتاب تصویری کوتاه و مختصر اما پر معنا از یک عمر زندگی و فرمانبری و ولایت‌پذیری زنی رو نشون میده که فرزندش رو فدای اسلام میکنه.اگه به ادبیات پایداری و خاطرات مادران شهدای هشت سال دفاع مقدس علاقه دارید حتما بخونید این کتابو

  10. مجتبی

    کتابی که اون چنان حضرت آقا ازش تعریف کردن مگه میشه غیر عالی باشه؟!

  11. علی

    بسیار جالب بودو واقعا به این همه خلوص و توکل این بانو غبطه خوردم

  12. مصطفی

    آخرین کتاب تقریظ شده رهبری
    “همه چیز در این کتاب، عالی است”

  13. محمد…..

    کتاب فوق العاده زیبایی است و اینکه واقعا تلنگر بزرگی به خواننده میزنه ارزش بار ها خوندن رو داره

  14. مریم

    روح معنوی عجیبی داره این کتاب . همه باید بخوننش عالیه

  15. لیبل "خریدار محصول" batool.c (این محصول را خرید کرده است.)

    این کتاب عالی بود
    شجاعت و همت این خانم و فعالیت هاشون و شهید کم سن و سالشون و…
    این کتاب من رو با خودش به اون زمان برد و خیلی حس قشنگی داشت و به مردمم افتخار میکنم که توی شرایط سخت چطور همه به هم کمک میکردن و همدل بودن ، بدون هیچ توقعی.

  16. متین

    الگوهایی که باید بیشتر به جامعه الان معرفی بشن.
    فوقالعادس واقعا.اخرین کتاب تقریض رهبری و اون چنان تعریفشون مشخصه که به روح و جان میشینه.

  17. مریم

    این کتاب فوق العاده زیبا و خواندنی است.بر هر زن و دختر ایرانی واجب است که این کتاب رو بخونه تا شاید مثل قهرمان اصلی کتاب یعنی اشرف سادات خانوم بتونه خالصانه و بی منت به همه مثل خورشید بتابه و فروزان باشه

  18. محمدامین

    قلم بسیار خوبی داشت با تک تک لحظات کتاب زندگی کردم‌ و عجب مادرانی که در سینه خود قصه ها دارند…

  19. حمید درویشی شاهکلائی

    «تنها گریه کن» روایت زندگی #اشرف_سادات_منتظری، مادر #شهید_محمد_معماریان است.
    خوش‌دست است و خوانا: قطع و قلم مناسب خیلی مهم است. عنوان کتاب و طرح جلدش اما حق مطلب را ادا نمی‌کند.
    هم شهید کتاب، خاص است و هم مادرش. اما حتی اگر پسرش شهید نمی‌شد، باز هم این زندگی خواندنی بود!
    بحث‌های بیماری، توسل، معجزه و شفا در جای خود،
    صبر و ایستادگی، دشمن‌شادنکردن و‌ امید هم جای خود،
    آنچه برجسته‌تر است، مواجهه فعالانه و آتش به اختیار زن قهرمان کتاب است در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب و ادامه‌اش. چه کرد خمینی با قشر منفعل جامعه؟! این تحول انفسی انسان‌ها در پرتو انقلاب اسلامی چقدر شورانگیز است.

  20. خانم

    کتاب از همه نظر عالیست

  21. مریم

    کتاب خوبی برای اینکه بدانیم چگونه می توان به عنوان یک خانم در جای درست ایستاد و خدمت کزد.
    واقعا روحیه مادر شهید ستودنی

  22. لیبل "خریدار محصول" خانوم ایزدی (این محصول را خرید کرده است.)

    کتاب بسیار خوبی ست ، ارزش وقت گذاشتن برای مطالعه رو داره

  23. محمد امین

    روایت فداکاری های مادر شهید دلسوز و انقلابی که مثل بقیه داستان های مادران شهدا برام جذاب و خواندنی بود

  24. Mohammad

    حقیقتا دل آدم زنده میکنه
    معرفی کتاب کاملا خوبه و انتهای کتاب شگفتانه هم هست
    تقریظ رهبر هم مهمه
    همه جوره خوبه

  25. maryam.khoshnejat69

    روایت یک بانوی قهرمان و مادری صبور. که به شدت به دل میشینه و درس صبر و مقاومت داره. وقتی حضرت آقا چنین تقریظ دلنشینی بر این کتاب مینویسند، من و امثال من چی میتونیم بگیم جز تحسین و حس غرور. کتابی با روایتی دلنشین ، جذاب، روان. روان بودنش مثل یک رود، شما رو تا انتها با خودش میبرهبه طوری که نمیشه کتاب رو زمین بگذاری تا تموم بشه. 💌

  26. فاطمه سادات (این محصول را خرید کرده است.)

    کتابی جالبی بود که مخاطب را به خواندن جذب می کرد.
    برای نسل نوجوان مانند چراغی است که راه درست را نشان می دهد.
    بسیار مشتاق شدم که به خانه ی این مادر شهید بزرگوار بروم.

  27. F_b (این محصول را خرید کرده است.)

    مادری قهرمان و صبور
    البته تمام مادرهای شهدا قوی و قهرمان هستن
    بشدت لذت بردم و مشتاقم این مادر رو ببینم🥲

  28. ساجده (این محصول را خرید کرده است.)

    تنفیذ رهبری برای این کتاب واقعا حق مطلب رو ادا می کنه . روایت عالیه و نگارش اون به دست این نویسنده ی توانا ، تحسین بر انگیزه .
    این بانوی بزرگوار تک تک لحظات زندگیشون رو فدای انقلاب و اسلام کردند .

  29. اریحا

    طراحی جلد و صفحات کتاب
    جذابیت محتوا و موضوع کتاب
    محتوای مفید و آموزنده

    خیلی خوب، شخصیت اول رمان میتونه الگویی بسیار عالی برای بانوان باشه

  30. کاربر(****993279)

    طراحی جلد و صفحات کتاب
    جذابیت محتوا و موضوع کتاب
    محتوای مفید و آموزنده

    کتاب خیلی پر از پند هست و طوری به نگارش در آمده که مخاطب در متن غرق شده و با غمگین شدن ماجرا فرد هم غمگین میشه

دیدگاه خود را بنویسید

بریده هایی از کتاب تنها گریه کن

اگر کتاب "تنها گریه کن " را مطالعه کرده اید، بریده هایی از متن آن را با دیگران به اشتراک بگذارید!

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

صبح که می‌شد، کارم این بود اول بساط ناهار را آماده کنم. فاطمه، عقل‌رس بود؛ هم حواسش به خودش بود، هم محمد و مریم. می‌رفتم بیرون و در را هم قفل می‌کردم. آیت‌الکرسی و چهارقل می‌خواندم و از بابت بچه‌ها خیالم راحت بود. نزدیک ظهر و ساعت آمدن حاجی، هرکجا بودم، خودم را می‌رساندم خانه. بعد از ناهار و استراحتش، حاجی که می‌رفت، من هم چادر سر می‌کردم و راه می‌افتادم. خودم را می‌رساندم بین مردم یا در مسجد یا هر جای دیگری که خبر می‌رسید شلوغ شده است. تمام تلاشم را می‌کردم توی خانه از هیچ چیزی کم نگذارم.

خیالم راحت بود؛ هم از حاجی، هم از بچه‌ها توی خانه و از این‌ها مهم‌تر، به هدف و راهی که پیش رویمان بود، یقین داشتم.

صبح که می‌شد، کارم این بود اول بساط ناهار را آماده کنم. فاطمه، عقل‌رس بود؛ هم حواسش به خودش بود، هم محمد و مریم. می‌رفتم بیرون و در را هم قفل می‌کردم. آیت‌الکرسی و چهارقل می‌خواندم و از بابت بچه‌ها خیالم راحت بود. نزدیک ظهر و ساعت آمدن حاجی، هرکجا بودم، خودم را می‌رساندم خانه. بعد از ناهار و استراحتش، حاجی که می‌رفت، من هم چادر سر می‌کردم و راه می‌افتادم. خودم را می‌رساندم بین مردم یا در مسجد یا هر جای دیگری که خبر می‌رسید شلوغ شده است. تمام تلاشم را می‌کردم توی خانه از هیچ چیزی کم نگذارم.

آن اوایل که جنگ شروع شد، ما فکر می‌کردیم خیلی زود تمام می‌شود. به خیالمان هم نمی‌رسید که هی جوان‌ها بروند و برنگردند، مردها سایه‌شان از سر زن و بچه‌هایشان کم شود و زن‌ها تلاش کنند قوی روی پا بمانند و بچه‌هایشان را دست‌تنها بزرگ کنند.

قدیمی‌ها شاید سواد درست و حسابی نداشتند، ولی چیزهای خوبی بلد بودند. پدرشوهرم گاهی برایمان می‌خواند: «باغ تفرج است و بس، میوه نمی‌دهد به کس»؛ دنیا را می‌گفت و حرفش حقیقت داشت.

اگر از قبل بخواهی به بعضی چیزها فکر کنی، یقین داری که نمی‌توانی تحملشان کنی؛ ولی سر بزنگاه