تاریكترین زندان روایتگر ظلمتی درونی است كه عقل و اراده و قوای مدركة انسانی را به بند میكشد و در گرداب هائل خویش روح و جسم آدمی را به هلاكت میرساند.
«شارل ماخ» كارمند بازنشستهای است كه در پی یك اتفاق بهظاهر ساده در هنگام عبور از مقابل تودهای سنگ مرمر كه كارگران با تیشه مشغول تراشیدن آنها هستند، پریدن ذرهای كوچك از سنگ مرمر و اصابت آن به چشم وی بهتدریج سبب عفونت و كوری او میگردد. كوری غیرمنظرة شارل بستر مناسبی میشود تا پستترین خصایص درونی وی یعنی سوءظن و حسد نسبت به همسر وفادارش، بروز یابد. در ادامة داستان این بدگمانی چنان رشد میكند كه سایة ظلمانی خود را بر دل و جان و همة هستی شارل میاندازد و در نهایت استیصال، او را از پای درمیآورد. ایوان اولبراخت از نویسندگان نامآشنای «چك» است. در ششم ژانویة سال 1882 تولد یافت. خانوادة او كه از كوهنشینان قدیم و اصیل چك بودند از گذشتههای دور همواره در صف اول مبارزه علیه اشغالگریهای آلمان در چكوسلواكی بودند. از این رو آثار وی غالباً مشحون از مضامین مبارزه با اشغالگران است.
البته رمان حاضر در این میان یك استثناست، زیرا برخلاف دیگر آثار اولبراخت نگاهی درونی به آدمی دارد و به تحلیل روابط پیچیدة روح انسان میپردازد.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.