«به نام یونس» داستان یک روحانی است که برای تبلیغ ماه رمضان به روستایی دور افتاده می رود. روستایی که سرما و برف امان مردم را بریده است. داستان از داخل یک مینی بوس فرسوده شروع می شود که در بوران برف راه خودش را گم می کند. یونس روحانی اعزامی از مسافرین این مینی بوس است.
برخورد پر از ترس و نارضایتی مردم از آمدن یونس از یک طرف و وجود فردی به نام جابر که باعث تهدید او است از طرف دیگر چالش های داستان را رقم می زند. دغدغه ها و گره های این قصه فقط به مشکلات و حوادث داخل روستا ختم نمی شود، زندگی شخصی یونس به خصوص مشکل بیماری و آسیب نخاعی دختر کوچکش مسئله دیگری است سایه سنگینی بر این کتاب دارد و مخاطب را نگران احوال او کرده است. آمدن به این روستای محروم نذری است که شیخ یونس برای شفای دخترش قرار داده است. آیا این نذر حاجت او را برآورده می کند؟
این کتاب علاوه بر سیری که در زندگی پرماجرای تبلیغی قهرمان داستان دارد، پر از تجارب با ارزشی است که«علی آرمین» نویسنده کتاب به صورت ملموسی آن را در اختیار کسانی قرار می دهد که با زوایای پنهان تبلیغ و مسائل مربوط به آن نا آشنا هستند.
کتاب در هجده بخش، یونس و مردم ده را تا شب بیست سوم رمضان همراهی می کند. شبی که خبر نگران کننده حال دخترش نجمه همه را آشفته و نگران کرده و امیدی به جز معجزۀ در چشم هیچکس دیده نمی شود. کتاب به شکل ملایمی احساس هیجان، ترس، امید، تلاش، شجاعت و … را در مخاطب به وجود آورده و تا آخر او را همراه خود نگه می دارد.
«… چشم ها به دهان یاسر بود. یکی لبش را می جوید. یکی با انگشت روی پایش ریتم گرفته بود. یکی پایش را به طور عصبی تکان می داد. کاغذ منتخب باز شد. نفس کسی در نمی آمد. چشان یاسر برای یونس حکم چشمان یک افعی را داشت که می خواست از بین چند طعمه که از ترس سرجایشان خشکیده اند، یکی را انتخاب کند. روی لب یونس زمزمه ای بود. صورت خندان یونس همه را دور زد. یونس نفس راحتی کشید. نگاه، دوباره برگشت روی یونس و همان جا متوقف شد. نفس زدن یونس تندتر شد. نگاه ها به سمتش چرخید…»
فهیمه –
چقدر جلد قشنگ و ماجرای جذابی دارد
سفارشش می دهم و ان شاالله
بعد از خواندنش
مجددا نظرم را بیان می کنم
فاطمه –
من چندسال پیش این کتاب رو خوندم.برای همین دقیق ویژگی هاش رو یادم نیست.
اما تو ذهنم جزو کتابای خوب هست.
ارزش خوندن رو داره
علی –
کتاب متنی روان و شیوا داره و مفهوم و معنای خوبی هم داراست. مهارت نویسندگی بسیار خوبی هم داره
علی –
داستان تقریباً نعل به نعل، همان داستان حضرت یونس است که شنیدیم. حتی ما به ازای آدمها و فضا هم همان شکلی است و قوم، همان قوم حضرت یونس است.”.